احادیثی از امام هادی علیه السلام

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:

در میان متن حدیث , عبارت را جستجو کن.
                    

تعداد بازدید این مطلب : 172,283                                 تعداد احادیث یافت شده : 65
امام هادي عليه السلام می فرمایند :

خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود. سپس اشیا را به صورت نو ظهور آفرید و برای خودش بهترین نام ها را برگزید.

لَمْ يزَلَِ اللهَ وَحْدَهُ لاشيء معه ثُمَّ خَلَقَ الاشياء بديعاً و اختار لِنَفْسِهِ اَحْسَنَ الاَسماءِ

بحارالانوار، جلد54، صفحه83.

https://janat1.ir/hadith/?SN=222

امام هادي عليه السلام می فرمایند :

هركس مطيع و پيرو خدا باشد از قهر و كارشكني ديگران باكي نخواهد داشت.

مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقينَ وَ مَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ يَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقينَ.

بحارالأنوار، جلد 50، صفحه 177، حدیث 56

https://janat1.ir/hadith/?SN=522

امام هادي عليه السلام می فرمایند :

مردم در دنيا به وسيله ثروت و تجمّلات شهرت مي يابند ولي در آخرت به وسيله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

النّاسُ فِي الدُّنْيا بِالاْمْوالِ وَ فِي الاْخِرَةِ بِالاْعْمالِ.

أعيان الشّيعة، جلد 2، صفحه 39

https://janat1.ir/hadith/?SN=502

امام هادي عليه السلام می فرمایند :

همنشين شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستي و شرارت تو خواهد بود.

مُخالَطَةُ الاْشْرارِ تَدُلُّ عَلي شِرارِ مَنْ يُخالِطُهُمْ.

مستدرك الوسائل، جلد 12، صفحه 308، حدیث 14162

https://janat1.ir/hadith/?SN=503

امام هادي عليه السلام می فرمایند :

روایت کرده اند محمد بن ابى العلاء همدانى و یحیى بن محمد جریح بغدادى که روزى ما منازعه کردیم درباره عمر بن الخطاب و مشتبه شد بر ما حال او، پس رفتیم به شهر قم به نزد احمد بن اسحاق قمى که از خواص (اصحاب) امام على النقى علیه السلام (و امام حسن عسکرى علیه السلام بود و به خدمت حضرت صاحب الامر علیه السلام نیز رسیده بود)، چون در را کوبیدیم کنیز عراقیه اى بیرون آمد و احوال احمد را از او پرسیدیم، گفت: او مشغول اعمال عید است چون امروز عید است، گفتم: سبحان الله! عیدهاى شیعیان چهار عید است: عید فطر و عید قربان و عید غدیر و روز جمعه . آن کنیز گفت: احمد بن اسحاق از امام على النقى علیه السلام روایت مى کند که امروز روز عید و بهترین عیدها نزد اهل بیت رسالت علیهم السلام و دوستانایشان است، ما گفتیم: رخصت بطلب تا به نزد او آئیم، چون آن کنیز او را خبر کرد بیرون آمد به سوى ما در حالى که لنگى بسته بود و بوى مشک از او ساطع بود و دست به صورت خود مى کشید، ما گفتیم: این چه حالت است که از تو مشاهده مى کنیم؟ گفت : ناراحت نباشید، حالا از غسل روز عید فارغ شدم، گفتیم: مگر امروز عید است!؟ گفت: بلی، و آن روز، روز نهم ماه ربیع الاول بود، سپس ما را به خانه خود برد و ما را نشاند. پس گفت: روزى به نزد مولاى خود حضرت امام على بن محمد النقى الهادى علیهالسلام در سُرَ مَن رَأى (سامرا) رفتم (درمثل این روز که شما به نزد من آمده اید وآن روز، روز نهم ماه ربیع الاول بود) چون رخصت یافتم و به خدمت آن حضرت رسیدم دیدم که آن حضرت بر غلامان و خدمت کاران خود جامه هاى فاخر پوشانیده و مجلس خود را آراسته و مجمره اى در پیش خود گذاشته و به دست مبارک خود عود در آن مى اندازد، گفتم: یابن رسول الله! - پدران و مادران ما فداى شما باد- آیا از براى اهل بیت در امروز فرحى تازه روى داده است؟ حضرت فرمود: و کدام روز حرمتش نزد اهل بیت عظیم تر است از امروز که روز نهم ربیع الاول است؟ بدرستى که خبر داد مرا پدرم که حذیفه بن یمان در چنین روزى داخل شد بر جدم حضرت رسول خدا صلى الله علیه و اله، حذیفه گفت: دیدم حضرت امیر المؤمنین على بن ابیطالب علیه السلام و حضرت امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را که با حضرت رسالت پناه طعام تناول مى نمودند و آن حضرت بر روى ایشان تبسم مى نمود و به امام حسن و امام حسین علیهما السلام مى فرمود: بخورید، گوارا باد از براى شما برکت و سعادت این روز، بدرستى که این روز، روزى است که حق تعالى هلاک مى کند دشمن خود و جد شما را، و روزى است که حق تعالى در این روز قبول مى کند اعمال محبین و شیعیان شما را، و روزى است که ظاهر مى شود صدق گفته خدا که مى فرماید : "تلک بیوته خاویة بما ظلموا" (سوره نمل آیه 52)، یعنى :"این است خانه هاى ایشان که خالى گردیده به سبب ستمهاى ایشان"، و روزى است که در این روز هلاک مى شود فرعون اهل بیت و ستم کننده بر ایشان و غصب کننده حق ایشان، و روزى است که حق تعالى عمل هاى دشمنان شما را باطل مى کند «فجعلنا هباء منثورا؛ پس، مثل پنبه زده شده قرار مى دهیم». پس حذیفه گفت: من گفتم: یا رسول الله! آیا در میان امت شما کسى خواهد بود که هتک این حرمتها نماید؟ حضرت فرمود: بلی، اى حذیفه! بُتى از منافقان برایشان سرکرده خواهد شد، و به عمل مى رساند خواب مرا، و تازیانه ظلم و ستم را بر دوش خود خواهد کشید، و مردم را از راه خدا منع خواهد کرد، و کتاب خدا را تحریف خواهد نمود و سنت مرا تغییر خواهد داد و میراث فرزند مرا متصرف خواهد شد، و خود را پیشواى مردم خواهد خواند، و زیادتى بر وصى من خواهد کرد، و مالهاى خدا را به ناحق بر خود حلال خواهد نمود، و در غیر طاعت خدا صرف خواهد کرد، و مرا و برادر و وزیر مرا به دروغ نسبت خواهد داد، و دختر مرا از حق خود محروم خواهد نمود، پس دختر من او را نفرین مى کند و حق تعالى نفرین او را در "مثل این روز" مستجاب خواهد گردانید. حذیفه گفت: پس، گفتم: یا رسول الله! دعا کن حق تعالى او را در حیات شما هلاک گرداند، حضرت فرمود: اى حذیفه! دوست نمى دارم جرأت کنم بر قضاى خدا و از او طلب کنم تغییر امرى را که در علم او گذشته است، ولکن از حق تعالى سؤال کردم که: فضیلت دهد آن روزى را که خدا هلاک مى کند او را در آن روز بر سایر روزها، تا آنکه احترام آن روز سنتى گردد و در میان دوستان و شیعیان اهل بیت من، پس حق تعالى وحى کرد به سوى من: اى محمد! در علم سابق من گذشته است که فرا گیرد تو را و اهل بیت تو را محنتهاى دنیا و بلاها و ستمهاى منافقان و غصب کنندگان از بندگان من، آن منافقانى که تو خیر خواهى ایشان کردى و به تو خیانت کردند، و تو با ایشان راستى کردى و با تو مکر کردند، و تو را ایشان صاف بودى و دشمنى تو را به دل گرفتند، و تو ایشان را خشنود کردى و تو را تکذیب کردند، و تو ایشان را برگُزیدى و تو را در بلیه گذاشتند، پس سوگند یاد مى کنم به حول و قوه و پادشاهى خود که البته بگشایم به روى کسى که غصب کند حق على را - که وصى تو است بعد از تو - هزار در از پست ترین طبقه هاى جهنم که آن را "فیلوق" گویند و او را و اصحاب او را در قعر جهنم جاى دهم، جائى که شیطان از مرتبه خود بر او مشرف شود و او را لعنت کند، و آن منافقان را در قیامت عبرتى گردانم براى فرعون هایى که در زمان پیامبران دیگر بوده اند، و براى سائر دشمنان دین، و ایشان را و دوستان ایشان را به سوى جهنم ببرم با دیده هاى کبود و صورت هاى غضبناک و درهم کشیده، با نهایت مذلت و خوارى و سرگردانى و پشیمانی، و ایشان را به طور همیشگى و ابدالاباد در عذاب خود بدارم. اى محمد! بدرستى که همراه و وصى تو در منزلت تو، مى رسد به او بلاها از فرعون زمان او و غصب کننده حق او که جرأت مى کند بر من، و کلام مرا قلب و تبدیل مى کند، و شرکت به من مى آورد و مردم را منع مى کند از راه من و گوساله اى از براى امت تو برپا مى کند، و کافر مى شود و به من در عرش وعظمت و جلال من، بدرستى که امر کرده ام ملائکه هفت آسمان خود را و شیعیان و محبین شما را که: عید بگیرند روزى که آن ملعون را هلاک مى کنم و امر کرده ام ایشان را که کرسى کرامت مرا نصب کنند در برابر بیت المعمور و ثنا کنند بر من و طلب آمرزش نمایند براى شیعیان و محبان شما از فرزندان آدم. و امر کرده ام ملائکه نویسندگان اعمال را که در این روز (از این روز تا سهروز) قلم از مردم بردارند و ننویسند چیزى از گناهان ایشان را به خاطر کرامت تو و وصى تو. اى محمد! قرار دادم این روز را عید براى تو و اهل بیت تو و براى کسانى که تابع ایشان هستند از مؤمنان و شیعیان ایشان، و سوگند یاد مى کنم به عزت وجلال و علو و منزلت و مکان خود که عطا کنم کسى را که عید بگیرد این روز را از براى من، ثواب آنهایى که به دور عرش احاطه کرده اند، و قبول کنم شفاعت او را بر خویشان او، و زیاد کنم مال او را اگر وسعت دهد در این روز بر خود و عیان خود، و هر سال در این روز هزاران نفر از موالیان و شیعیان شما را از آتش جهنم آزاد گردانم، و قرار دهم سعى ایشان را گرامى داشته شده، وگناهان ایشان را آمرزیده شده، و اعمال ایشان را قبول شده. حذیفه گفت: پس برخاست رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و به خانه ام سلمه رفت، و من برگشتم در حالى که صاحب یقین بودم در کفر ثانى ، تا آنکه بعد از شهادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم دیدم که او چه فتنه ها برانگیخت، و کفر اصلى خود را اظهار کرد و از دین برگشت، و دامان بى حیائى و وقاحت را براى غصب امامت و خلافت بالا زد، و قرآن را تحریف کرد، وآتش در خانه وحى و رسالت زد، و بدعتها در دین خدا قرار داد، و سنت آن حضرت را بَدَل کرد، و شهادت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را رد کرد، و فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را تکذیب نمود، و فدک را غصب کرد، و یهود و نصارى و مجوس را از خود راضى نمود، و نور دیده مصطفى را به خشم درآورد و او را راضى نکرد، و جمیع سنتهاى رسول خدا را ازبین برد، و تدبیر کشتن امیر المؤمنین علیه السلام را نمود، و جور و ستم را در میان مردم آشکار کرد، و هر چه خدا حلال کرده بود حرام کرد، و هر چه خداحرام کرده بود حلال کرد، و حکم نمود که از پوست شتر درهم و دینار بسازند و خرج کنند، و سیلى به صورت فاطمه زهرا علیها السلام زد، و بر منبر حضرت رسالت به غصب و جور بالا رفت، و بر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام دروغ بست، و با آن حضرت دشمنى و معارضه کرد، و رأى آن حضرت را به سفاهت نسبت داد. حذیفه گفت: پس حق تعالى دعاى مولاى مرا در حق آن منافق مستجاب گردانید، و قتل او را بر دست کشنده او جارى ساخت. پس رفتم به خدمت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام که آن حضرت را تهنیت و مبارک باد بگویم به خاطر کشته شدن آن مناقف و واصل شدن او به عذاب و انتقام حق تعالى . چون حضرت مرا دید، فرمود: اى حذیفه! آیا به خاطر دارى آن روزى را که آمدى به نزد سید من رسول خدا صلى الله علیه و آله و من و دو سبط او حسن و حسین نزد او نشسته بودیم و با او اطعام مى خوردیم، پس تو را راهنمایى و آگاه کردند بر فضیلت این روز که تو داخل شده بودى بر ایشان؟ گفتم بلى ، اى برادر رسول خدا! حضرت فرمود: به خدا سوگند که این (همان) روزى است که حق تعالى در آن دیده آل رسول را روشن گردانید و من براى این روز هفتاد و دونام مى دانم. حذیفه گفت: یا امیر المومنین! دوست دارم که این نامهاى روز نهم ربیع الاول را از شما بشنوم. حضرت فرمود: اى حذیفه! این روز، روز استراحت است ( که مومنان از شر آن فاسق امان یافتند) ، روز زائل شدن کرب و غم است، روز غدیر دوم است، روز تخفیف گناهان شیعیان است، روز بخشش است، روز برداشتن قلم از شیعیان است، روز در هم شکستن بناى کفر و عداوت است، روز عقیقه است، روز برکت است، روز طلب خونهاى مؤمنان است، (روز) عید بزرگ خدا است، روز مستجاب شدن دعاها است، روز موقف اعظم است، روز دورى جستن و پرهیز کردن از دشمنان است، روز شرط است، روز کندن (از خود جدا نمودن) لباس سیاه است، روز ندامت و پشیمانى ظالم است، روز شکسته شدن شوکت مخالفان است، روز نفى هموم است، روز خشنودى است، روز فتح و پیروزى است، روز عرض اعمال کافران است، روز ظهور قدرت خدا است، روز پوشانیدن (عیوب) است، روز عفو از گناه شیعیان است، روز فرح و شادى شیعیان است، روز سیراب کردن است، روز توبه انابت و بازگشت به سوى حق تعالى است، روز زکات بزرگ است، روز فطردوم است، روز قتال با کفار در راه خدا است، روز گره خوردن آب دهان در گلوى مخالفان است، روز خشنودى مؤمنان است، روز عید اهل بیت علیهم السلام است، روز ظفر یافتن بنى اسرائیل بر فرعون است، روز مقبول شدن اعمال شیعیان است، روز پیش فرستادن صدقات است، روز زیادتى مثوبات است، روز قتل منافق است، روز مشهود (شاهد) است، روزى است که ظالم انگشت حسرت و ندامت به دندان مى گزد، روز خراب شدن بنیان ظلالت است، روز بخشش است، روز شهادت است، روز درگذشتن از گناه مؤمنان است، روز خوشى دلهاى مؤمنان است، روز برطرف شدن پادشاهى منافقان است، روز توفیق اهل ایمان است، روز رهائى و استراحت مؤمنان از شر کافران است، روز مظاهره کمک کردن به یکدیگر است، روز مفاخره به خود بالیدن است، روز قبول شدن اعمال است، روز ضعیف شدن (کفر) است، روز شکر حق تعالى است، روز یارى مظلومان است، روز زیارت کردن مؤمنان است، روز دوستى نمودن با مؤمنان است، روز سخت گریه کردن است، روز رسیدن به رحمتهاى الهى است، روز پاک گردانیدن اعمال است، روز برطرف شدن بدعتها است، روز ترک گناهان کبیره است، روز ندا کردن به حق است، روز موعظه و نصیحت است، روز عبادت است، روز انقیاد رهبرى پیشوایان دین است. حذیفه گفت: پس، از خدمت امیر المومنین علیه السلام برخاستم و گفتم: اگر در نیابم از افعال خیر و آنچه امید ثواب از آن دارم مگر «محبت این روز» و «دانستن فضیلت این روز» را، هر آینه منتهاى آرزوى من خواهد بود. پس محمد و یحیى (راویان این حدیث) گفتند: چون این حدیث را از احمد بن اسحاق شنیدیم ، هر یک برخاستیم و سر او را بوسیدیم و گفتم: حمد و شکر مى کنیم خداوندى را که جان ما را نگرفت تا اینکه «فضیلت این روز مبارک» را به ما رسانید، پس به خانه هاى خود برگشتیم و این روز را عیدگرفتیم، پس بدرستى که این روز، عید شیعه است.

تنازعنا فی أمر ابن الخطاب فاشتبه علینا أمره فقصدنا جمیعا أحمد بن إسحاق القمی صاحب العسکر ( علیه السلام ) بمدینة قم وقرعنا علیه الباب فخرجت إلینا من داره صبیة عراقیة ، فسألناها عنه فقالت : هو مشغول بعیاله ; فإنه یوم عید . فقلنا : سبحان الله ! الأعیاد عند الشیعة أربعة : الأضحى والفطر ویوم الغدیر ویوم الجمعة . قالت : فإن أحمد یروی عن سیده أبی الحسن علی بن محمد العسکری ( علیه السلام ) أن هذا الیوم یوم عید وهو أفضل الأعیاد عند أهل البیت وعند موالیهم . قلنا : فاستأذنی لنا بالدخول علیه وعرفیه بمکاننا . فدخلت علیه وأخبرته بمکاننا ، فخرج إلینا ; وهو متزر بمئزر له ، محتضن لکسائه یمسح وجهه ، فأنکرنا ذلک علیه ، فقال : لا علیکما ، فإنی کنت اغتسلت للعید . قلنا : أو هذا یوم عید ؟ وکان ذلک الیوم التاسع من شهر ربیع الأول . قال : نعم ، ثم أدخلنا داره وأجلسنا على سریر له وقال : إنی قصدت مولانا أبا الحسن العسکری ( علیه السلام ) مع جماعة من إخوتی بسر من رأى کما قصدتمانی ، فأستأذنا بالدخول علیه فی هذا الیوم وهو الیوم التاسع من شهر ربیع الأول ; وسیدنا قد أوعز إلى کل واحد من خدمه أن یلبس ماله من الثیاب الجدد ، وکان بین یدیه مجمرة وهو یحرق العود بنفسه . قلنا : بآبائنا أنت وأمهاتنا یا بن رسول الله ! هل تجدد لأهل البیت فرح ؟ فقال : وأی یوم أعظم حرمة عند أهل البیت من هذا الیوم ، ولقد حدثنی أبی أن حذیفة بن الیمان دخل فی مثل هذا الیوم وهو الیوم التاسع من شهر ربیع الأول على جدی رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) قال : فرأیت سیدی أمیر المؤمنین مع ولدیه الحسن والحسین ( علیهم السلام ) یأکلون مع رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) ورسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم )یتبسم فی وجوههم ویقول لولدیه الحسن والحسین ( علیهما السلام ) : کلا هنیئا لکما ببرکة هذا الیوم الذی یقبض الله فیه عدوه وعدو جدکما ویستجیب فیه دعاء أمکما . کلا فإنه الیوم الذی فیه یقبل الله أعمال شیعتکما ومحبیکما کلا فإنه الیوم الذی یصدق فیه قول الله - تعالى - : ( فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا ) . کلا فإنه الیوم الذی تکسر فیه شوکة مبغض جدکما . کلا فإنه الیوم الذی یفقد فیه فرعون أهل بیتی وظالمهم وغاصب حقهم . کلا فإنه الیوم الذی یعمد الله فیه إلى ما عملوا من عمل فیجعله هباء منثورا . قال حذیفة : فقلت : یا رسول الله ! وفی أمتک وأصحابک من ینتهک هذه الحرمة ؟ فقال ( صلى الله علیه وآله وسلم ) : یا حذیفة ! جبت من المنافقین یترأس علیهم ، ویستعمل فی أمتی الریاء ، ویدعوهم إلى نفسه ، ویحمل على عاتقه درة الخزی ، ویصد عن سبیل الله ، ویحرف کتابه ، ویغیر سنتی ، ویشتمل على إرث ولدی ، وینصب نفسه علما ، ویتطاول علی من بعدی ، ویستحل أموال الله من غیر حله ، وینفقها فی غیر طاعته ، ویکذب أخی ووزیری ، وینحی ابنتی عن حقها ; فتدعو الله علیه ویستجیب دعائها فی مثل هذا الیوم . قال حذیفة : فقلت : یا رسول الله ! فلم لا تدعو الله ربک علیه لیهلکه فی حیاتک ؟ فقال : یا حذیفة ; لا أحب أن أجترأ على قضاء الله - تعالى - لما قد سبق فی علمه ، لکنی سألت الله أن یجعل الیوم الذی یقبض فیه له فضیلة على سائر الأیام ; لیکون ذلک سنة یستن بها أحبائی وشیعة أهل بیتی ومحبوهم . فأوحى الله إلی - جل ذکره - أن : یا محمد ! کان فی سابق علمی أن تمسک وأهل بیتک محن الدنیا وبلاؤها ، وظلم المنافقین والغاصبین من عبادی ، الذین نصحتهم وخانوک ، ومحضتهم وغشوک ، وصافیتهم وکاشحوک ، وصدقتهم وکذبوک ، وأنجیتهم وأسلموک ، فأنا آلیت بحولی وقوتی وسلطانی لأفتحن على روح من یغصب بعدک علیا حقه ألف باب من النیران من أسفل الفیلوق ، ولأصلینه وأصحابه قعرا یشرف علیه إبلیس فیلعنه ، ولأجعلن ذلک المنافق عبرة فی القیامة لفراعنة الأنبیاء وأعداء الدین فی المحشر ، ولأحشرنهم وأولیائهم وجمیع الظلمة والمنافقین إلى نار جهنم زرقا کالحین أذلة خزایا نادمین ، ولأخلدنهم فیها أبد الآبدین . یا محمد ! لن یرافقک وصیک فی منزلتک إلا بما یمسه من البلوى من فرعونه وغاصبه الذی یجترئ علی ، ویبدل کلامی ، ویشرک بی ، ویصد الناس عن سبیلی ، وینصب نفسه عجلا لأمتک ، ویکفر بی فی عرشی . إنی قد أمرت سبع سماواتی لشیعتکم ومحبیکم أن یتعیدوا فی هذا الیوم الذی أقبضه فیه إلی . وأمرتهم أن ینصبوا کرسی کرامتی حذاء البیت المعمور ویثنوا علی ویستغفروا لشیعتکم ومحبیکم من ولد آدم . وأمرت الکرام الکاتبین أن یرفعوا القلم عن الخلق کلهم ثلاثة أیام من ذلک الیوم لا یکتبون شیئا من خطایاهم کرامة لک ولوصیک . یا محمد ! إنی قد جعلت ذلک الیوم عیدا لک ولأهل بیتک ولمن تبعهم من شیعتهم ، وآلیت على نفسی بعزتی وجلالی وعلوی فی مکانی لأحبون من یعید فی ذلک الیوم - محتسبا - ثواب الخافقین فی أقربائه وذوی رحمه ، ولأزیدن فی ماله إن وسع على نفسه وعیاله فیه ، ولأعتقن من النار من کل حول فی مثل ذلک الیوم ألفا من موالیکم وشیعتکم ، ولأجعلن سعیهم مشکورا وذنبهم مغفورا وأعمالهم مقبولة . قال حذیفة : ثم قام رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) إلى أم سلمة فدخل ورجعت عنه وأنا غیر شاک فی أمر الشیخ حتى ترأس بعد وفاة النبی ( صلى الله علیه وآله وسلم ) وأعاد الکفر ، وإرتد عن الدین ، وشمر للملک ، وحرف القرآن ، وأحرق بیت الوحی ، وأبدع السنن ، وغیر الملة ، وبدل السنة ، ورد شهادة أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) ، وکذب فاطمة ( علیها السلام ) ، وإغتصب فدکا ، وأرضى المجوس والیهود والنصارى ، وأسخط قرة عین المصطفى ، ولم یرضهم ، وغیر السنن کلها ، ودبر على قتل أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) ، وأظهر الجور ، وحرم ما أحل الله وأحل ما حرم الله ، وألقى إلى الناس أن یتخذوا من جلود الإبل دنانیر ، ولطم حر وجه الزکیة ، وصعد منبر الرسول ( صلى الله علیه وآله وسلم ) غصبا وظلما ، وإفترى على أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) وعانده وسفه رأیه . قال حذیفة : فاستجاب الله دعاء مولاتی على ذلک المنافق وأجرى قتله على ید قاتله ( رحمه الله ) ، فدخلت على أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) لأهنئه بقتله ورجوعه إلى دار الانتقام ، فقال لی : یا حذیفة ! أتذکر الیوم الذی دخلت فیه على رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) وأنا وسبطاه نأکل معه فدلک على فضل ذلک الیوم الذی دخلت علیه فیه ؟ قلت : بلى یا أخا رسول الله . فقال : هو - والله - هذا الیوم الذی أقر الله به عین آل الرسول ، وإنی لأعرف لهذا الیوم اثنین وسبعین إسما . قال حذیفة : فقلت : یا أمیر المؤمنین ! أحب أن تسمعنی أسماء هذا الیوم . فقال ( علیه السلام ) : هذا یوم الاستراحة . ویوم تنفیس الکربة . ویوم العید الثانی . ویوم حط الأوزار . ویوم الخیرة . ویوم رفع القلم . ویوم الهدو . ویوم العافیة . ویوم البرکة . ویوم الثار . ویوم عید الله الأکبر . ویوم إجابة الدعاء . ویوم الموقف الأعظم . ویوم التوافی . ویوم الشرط . ویوم نزع السواد . ویوم ندامة الظالم . ویوم انکسار الشوکة . ویوم نفی الهموم . ویوم القنوع . ویوم عرض القدرة . ویوم التصفح . ویوم فرح الشیعة . ویوم التوبة . ویوم الإنابة . ویوم الزکاة العظمى . ویوم الفطر الثانی . ویوم سیل الشعاب . ویوم تجرع الدقیق . ویوم الرضا . ویوم عید أهل البیت . ویوم ظفر بنی إسرائیل . ویوم قبول الأعمال . ویوم تقدیم الصدقة . ویوم الزیارة . ویوم قتل النفاق . ویوم الوقت المعلوم . ویوم سرور أهل البیت . ویوم الشهود . ویوم القهر للعدو . ویوم هدم الضلالة . ویوم التنبیه . ویوم التصرید . ویوم الشهادة . ویوم التجاوز عن المؤمنین . ویوم الزهرة . ویوم التعریف . ویوم الإستطابة . ویوم الذهاب . ویوم التشدید . ویوم إبتهاج المؤمن . ویوم المباهلة . ویوم المفاخرة . ویوم قبول الأعمال . ویوم التبجیل . ویوم إذاعة السر . ویوم النصرة . ویوم زیادة الفتح . ویوم التودد . ویوم المفاکهة . ویوم الوصول . ویوم التذکیة . ویوم کشف البدع . ویوم الزهد . ویوم الورع . ویوم الموعظة . ویوم العبادة . ویوم الاستسلام . ویوم السلم . ویوم النحر . ویوم البقر . قال حذیفة : فقمت من عنده وقلت فی نفسی : لو لم أدرک من أفعال الخیر وما أرجو به الثواب إلا فضل هذا الیوم لکان منای . قال محمد بن العلا الهمدانی ویحیى بن جریح : فقام کل واحد منا وقبل رأس أحمد بن إسحاق بن سعید القمی وقلنا له : الحمد لله الذی قیضک لنا حتى شرفتنا بفضل هذا الیوم ، ثم رجعنا عنه ، وتعیدنا فی ذلک

زوائد الفوائد : سید بن طاوس و المحتضر: شیخ حسن بن سلیمان

https://janat1.ir/hadith/?SN=8318

از

سرفصل اصلی















تقویم و اوقات شرعی


حدیث روزانه


حکمت روز



برنامه های مجمع

آمار بازدید و محتویات