بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

عَمَّ يَتَسَاءلُونَ

درباره چه چيز از يكديگر می پرسند

what do they question each other about!

عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ

از آن خبر بزرگ

about the great news

الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ

كه در باره آن با هم اختلاف دارند

whereupon they are at variance?

كَلَّا سَيَعْلَمُونَ

نه چنان است به زودى خواهند دانست

indeed, they shall know!

ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ

باز هم نه چنان است بزودى خواهند دانست

again, indeed, they shall know!

أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا

آيا زمين را گهواره اى نگردانيديم

have we not made the earth as a cradle

وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا

و كوهها را [چون] ميخهايى [نگذاشتيم]

and the mountains as pegs?

وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا

و شما را جفت آفريديم

and we created you in pairs,

وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا

و خواب شما را [مايه] آسايش گردانيديم

and we made your sleep a rest,

وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا

و شب را [براى شما] پوششى قرار داديم

and we made the night a mantle,

وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا

و روز را [براى] معاش [شما] نهاديم

and we made the day for a livelihood.

وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا

و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا كرديم

and we built above you seven strong ones,

وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا

و چراغى فروزان گذارديم

and placed in them a blazing lamp

وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا

و از ابرهاى متراكم آبى ريزان فرود آورديم

and have sent down from the clouds, pouring rain

لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا

تا بدان دانه و گياه برويانيم

that we may bring forth with it grain, plants

وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا

و باغهاى در هم پيچيده و انبوه

and luxuriant gardens.

إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتًا

قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داورى است

indeed, the day of decision is an appointed time,

يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا

روزى كه در صور دميده شود و گروه گروه بياييد

the day that the horn is blown, and you shall come in crowds

وَفُتِحَتِ السَّمَاء فَكَانَتْ أَبْوَابًا

و آسمان گشوده و درهايى [پديد] شود

and heaven is opened, having gates,

وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا

و كوهها را روان كنند و [چون] سرابى گردند

and the mountains move, and vaporize.

إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا

[آرى] جهنم [از دير باز] كمينگاهى بوده

indeed, gehenna (hell) has become an ambush,

لِلْطَّاغِينَ مَآبًا

[كه] براى سركشان بازگشتگاهى است

a return for the insolent,

لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا

روزگارى دراز در آن درنگ كنند

there, they shall live for ages,

لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا

در آنجا نه خنكى چشند و نه شربتى

tasting neither coolness nor any drink

إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا

جز آب جوشان و چركابه اى

except boiling water and pus

جَزَاء وِفَاقًا

كيفرى مناسب [با جرم آنها]

for a suitable recompense.

إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا

آنان بودند كه به [روز] حساب اميد نداشتند

indeed, they did not hope for a reckoning,

وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا

و آيات ما را سخت تكذيب می كردند

and they absolutely belied our verses,

وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا

و حال آنكه هر چيزى را برشمرده [به صورت] كتابى در آورده ايم

and everything we have numbered in a book.

فَذُوقُوا فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا

پس بچشيد كه جز عذاب هرگز [چيزى] بر شما نمی افزاييم

`taste! we shall not increase you except in punishment! `

إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا

مسلما پرهيزگاران را رستگارى است

but, for the cautious a place of prosperity,

حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا

باغچه ها و تاكستانها

and gardens and vineyards,

وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا

و دخترانى همسال با سينه هاى برجسته

curvaceous (virgins), of equal age

وَكَأْسًا دِهَاقًا

و پياله هاى لبالب

and an overflowing cup.

لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا

در آنجا نه بيهوده اى شنوند و نه [يكديگر را] تكذيب [كنند]

there, they shall neither hear idle talk, nor yet any falsehood,

جَزَاء مِّن رَّبِّكَ عَطَاء حِسَابًا

[اين است] پاداشى از پروردگار تو عطايى از روى حساب

a recompense from your lord, a gift, a reckoning,

رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است بخشايشگرى كه كس را ياراى خطاب با او نيست

the lord of the heavens and earth, and all that is between them, the merciful, of whom they are unable to speak.

يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا

روزى كه روح و فرشتگان به صف می ايستند و [مردم] سخن نگويند مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گويد

on that day, when the spirit (gabriel) and the angels stand in ranks they shall not speak, except he to whom the merciful has given permission, and says what is right.

ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا

آن [روز] روز حق است پس هر كه خواهد راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجويد

that is the day, the truth, so whosoever wills takes a way to his lord.

إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنتُ تُرَابًا

ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم روزى كه آدمى آنچه را با دست خويش پيش فرستاده است بنگرد و كافر گويد كاش من خاك بودم

indeed, we have forewarned you of an imminent punishment, the day when the person will look upon his works and the unbelievers will say: `would that i were dust! `

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا

سوگند به فرشتگانى كه [از كافران] به سختى جان ستانند

by the pluckers (the angels of death), violently plucking (the souls of the unbelievers),

وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا

و به فرشتگانى كه جان [مؤمنان] را به آرامى گيرند

by the drawers (the angels of death), gently drawing (the souls of the believers),

وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا

و به فرشتگانى كه [در درياى بی مانند] شناكنان شناورند

by the swimmers (angels) swimming gently

فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا

پس در پيشى گرفتن [در فرمان خدا] سبقت گيرنده اند

and the outstrippers (angels), outstripping,

فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا

و كار [بندگان] را تدبير می كنند

by the managers (angels) affair.

يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ

آن روز كه لرزنده بلرزد

on the day, the shiverer shivers

تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ

و از پى آن لرزه اى [دگر] افتد

followed by the succeeding,

قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ

در آن روز دلهايى سخت هراسانند

hearts will throb on that day

أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ

ديدگان آنها فرو افتاده

and their eyes will be humbled.

يَقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ

گويند آيا [باز] ما به [مغاك] زمين برمی گرديم

they say: `what, are we being restored as we were before,

أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا نَّخِرَةً

آيا وقتى ما استخوان ريزه هاى پوسيده شديم [زندگى را از سر می گيريم]

even after we are fragmented bones? `

قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ

[و با خود] گويند در اين صورت اين برگشتى زيان آور است

they will say: `then we are returned lost! `

فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ

و[لى] در حقيقت آن [بازگشت بسته به] يك فرياد است [و بس]

but it will be only a single blow,

فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ

و بناگاه آنان در زمين هموار خواهند بود

and they will be upon the surface of the earth (alive).

هَلْ أتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى

آيا سرگذشت موسى بر تو آمد

have you received the story of moses?

إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

آنگاه كه پروردگارش او را در وادى مقدس طوى ندا درداد

his lord called to him in the sacred valley of towa,

اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

به سوى فرعون برو كه وى سر برداشته است

saying `go to pharaoh, he has become exceedingly insolent,

فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَى أَن تَزَكَّى

و بگو آيا سر آن دارى كه به پاكيزگى گرايى

and say: "will you purify yourself,

وَأَهْدِيَكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى

و تو را به سوى پروردگارت راه نمايم تا پروا بدارى

that i might guide you to your lord, so that you fear (him)."

فَأَرَاهُ الْآيَةَ الْكُبْرَى

پس معجزه بزرگ [خود] را بدو نمود

he showed him the mighty sign,

فَكَذَّبَ وَعَصَى

و[لى فرعون] تكذيب نمود و عصيان كرد

but he belied and disobeyed,

ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَى

سپس پشت كرد [و] به كوشش برخاست

and hastily turned away,

فَحَشَرَ فَنَادَى

و گروهى را فراهم آورد [و] ندا درداد

then, he gathered, proclaimed, then said:

فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى

و گفت پروردگار بزرگتر شما منم

`i am your lord, the most high! `

فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَى

و خدا [هم] او را به كيفر دنيا و آخرت گرفتار كرد

so allah seized him with the punishment of the everlasting life, and of this world.

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن يَخْشَى

در حقيقت براى هر كس كه [از خدا] بترسد در اين [ماجرا] عبرتى است

surely, in this there is a lesson for he that fears!

أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا

آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است

what, are you harder to create than the heaven which he has built?

رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا

سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد

he raised it high and leveled it,

وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا

و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد

and darkened its night and brought forth its morning.

وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا

و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد

and the earth he extended after that;

أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا

آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد

and then brought from it its water and pastures.

وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا

و كوهها را لنگر آن گردانيد

and the mountains he set firm

مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ

[تا وسيله] استفاده براى شما و دامهايتان باشد

an enjoyment for you and your herds.

فَإِذَا جَاءتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى

پس آنگاه كه آن هنگامه بزرگ دررسد

but when the great catastrophe comes,

يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ مَا سَعَى

[آن] روز است كه انسان آنچه را كه در پى آن كوشيده است به ياد آورد

the day when the human will remember what he has worked for,

وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَى

و جهنم براى هر كه بيند آشكار گردد

and when hell is advanced for whoever sees,

فَأَمَّا مَن طَغَى

اما هر كه طغيان كرد

then as for whosoever was insolent

وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا

و زندگى پست دنيا را برگزيد

preferring the present life,

فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى

پس جايگاه او همان آتش است

surely, hell will be their refuge.

وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى

و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت

but, whosoever feared the standing before his lord and prevented the self from desires,

فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى

پس جايگاه او همان بهشت است

indeed, their refuge shall be paradise.

يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا

در باره رستاخيز از تو می پرسند كه فرارسيدنش چه وقت است

they will question you about the hour: `when shall it be? `

فِيمَ أَنتَ مِن ذِكْرَاهَا

تو را چه به گفتگو در آن

but how are you to know?

إِلَى رَبِّكَ مُنتَهَاهَا

علم آن با پروردگار تو است

its final end is for your lord.

إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَاهَا

تو فقط كسى را كه از آن می ترسد هشدار می دهى

you are but a warner for those who fear it.

كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا

روزى كه آن را می بينند گويى كه آنان جز شبى يا روزى درنگ نكرده اند

on the day when they behold it, it will be as if they had lingered but an evening, or, a morning.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

عَبَسَ وَتَوَلَّى

چهره در هم كشيد و روى گردانيد

he frowned and turned away

أَن جَاءهُ الْأَعْمَى

كه آن مرد نابينا پيش او آمد

when the blind came to him.

وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى

و تو چه دانى شايد او به پاكى گرايد

and what could let you know? perhaps he (comes to hear you) to be purified.

أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى

يا پند پذيرد و اندرز سودش دهد

(he might) remember, and the reminder might profit him.

أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى

اما آن كس كه خود را بی نياز می پندارد

as for he who is sufficed

فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى

تو بدو می پردازى

you attended to him,

وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى

با آنكه اگر پاك نگردد بر تو [مسؤوليتى] نيست

although it is not for you to be concerned if he remained unpurified.

وَأَمَّا مَن جَاءكَ يَسْعَى

و اما آن كس كه شتابان پيش تو آمد

and to him who came to you eagerly

وَهُوَ يَخْشَى

در حالى كه [از خدا] می ترسيد

and fearfully,

فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى

تو از او به ديگران می پردازى

of him you were unmindful.

كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ

زنهار [چنين مكن] اين [آيات] پندى است

no indeed, this is a reminder;

فَمَن شَاء ذَكَرَهُ

تا هر كه خواهد از آن پند گيرد

and whosoever wills, shall remember it.

فِي صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ

در صحيفه هايى ارجمند

upon highly honored pages,

مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ

والا و پاك شده

exalted, purified,

بِأَيْدِي سَفَرَةٍ

به دست فرشتگانى

by the hands of scribes

كِرَامٍ بَرَرَةٍ

ارجمند و نيكوكار

noble and pious.

قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ

كشته باد انسان چه ناسپاس است

perish the human! how unthankful he is!

مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ

او را از چه چيز آفريده است

from what did he create him?

مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ

از نطفه اى خلقش كرد و اندازه مقررش بخشيد

from a (sperm) drop he created him and then determined him,

ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ

سپس راه را بر او آسان گردانيد

then eased his path for him,

ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ

آنگاه به مرگش رسانيد و در قبرش نهاد

then causes him to die and buries him,

ثُمَّ إِذَا شَاء أَنشَرَهُ

سپس چون بخواهد او را برانگيزد

then, he will raise him when he wills.

كَلَّا لَمَّا يَقْضِ مَا أَمَرَهُ

ولى نه هنوز آنچه را به او دستور داده به جاى نياورده است

indeed, he has not fulfilled that which he has ordered him.

فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ

پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد

let the human reflect on the food he eats,

أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا

كه ما آب را به صورت بارشى فرو ريختيم

how we pour down rain in abundance,

ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا

آنگاه زمين را با شكافتنى [لازم] شكافتيم

and split the earth, splitting,

فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا

پس در آن دانه رويانيديم

how we made the grain to grow,

وَعِنَبًا وَقَضْبًا

و انگور و سبزى

grapes, and fresh fodder,

وَزَيْتُونًا وَنَخْلًا

و زيتون و درخت خرما

and the olive, and the palm,

وَحَدَائِقَ غُلْبًا

و باغهاى انبوه

the densely tree`d gardens,

وَفَاكِهَةً وَأَبًّا

و ميوه و چراگاه

and fruit and pastures,

مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ

[تا وسيله] استفاده شما و دامهايتان باشد

for you and for your herds to delight in.

فَإِذَا جَاءتِ الصَّاخَّةُ

پس چون فرياد گوش خراش دررسد

but, when the blast comes,

يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ

روزى كه آدمى از برادرش

on that day each person will flee from his brother,

وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ

و از مادرش و پدرش

his mother and his father,

وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ

و از همسرش و پسرانش می گريزد

his wife and his children.

لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ

در آن روز هر كسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول می دارد

everyone on that day will have affairs to keep him occupied.

وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ

در آن روز چهره هايى درخشانند

some faces will shine,

ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ

خندان [و] شادانند

laughing and joyful,

وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ

و در آن روز چهره هايى است كه بر آنها غبار نشسته

whereas some faces will be covered with dust

تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ

[و] آنها را تاريكى پوشانده است

and veiled with darkness.

أُوْلَئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ

آنان همان كافران بدكارند

those, they are the unbelievers, the immoral.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ

آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد

when the sun is woundup;

وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ

و آنگه كه ستارگان همی تيره شوند

when the stars are thrown down,

وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ

و آنگاه كه كوهها به رفتار آيند

and the mountains have been taken,

وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ

وقتى شتران ماده وانهاده شوند

when the pregnant camels are neglected,

وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ

و آنگه كه وحوش را همی گرد آرند

when the savage beasts are gathered

وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ

درياها آنگه كه جوشان گردند

when the seas are set boiling,

وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ

و آنگاه كه جانها به هم درپيوندند

when the souls are coupled (to their body),

وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ

پرسند چو زان دخترك زنده به گور

when the buried female infant is asked

بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ

به كدامين گناه كشته شده است

for what crime she was slain,

وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ

و آنگاه كه نامه ها زهم بگشايند

when the scrolls are unrolled,

وَإِذَا السَّمَاء كُشِطَتْ

و آنگاه كه آسمان زجا كنده شود

when heaven is stripped,

وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ

و آنگه كه جحيم را برافروزانند

when hell is set ablaze,

وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ

و آنگه كه بهشت را فرا پيش آرند

when paradise is brought near,

عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا أَحْضَرَتْ

هر نفس بداند چه فراهم ديده

then, each soul shall know what it has produced.

فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ

نه نه سوگند به اختران گردان

rather, i swear by the returning

الْجَوَارِ الْكُنَّسِ

[كز ديده] نهان شوند و از نو آيند

orbiting, disappearing;

وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ

سوگند به شب چون پشت گرداند

by the night when it approaches

وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ

سوگند به صبح چون دميدن گيرد

and the morning when it extends,

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ

كه [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است

it is indeed the word of an honorable messenger,

ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ

نيرومند [كه] پيش خداوند عرش بلندپايگاه است

of power, given a rank by the owner of the throne

مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ

در آنجا [هم] مطاع [و هم] امين است

obeyed, and honest.

وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ

و رفيق شما مجنون نيست

your companion is not mad,

وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ

و قطعا آن [فرشته وحى] را در افق رخشان ديده

in truth he saw him (gabriel) on the clear horizon,

وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ

و او در امر غيب بخيل نيست

he is not grudging of the unseen.

وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ

و [قرآن] نيست سخن ديو رجيم

nor is this the word of a stoned satan.

فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ

پس به كجا می رويد

where then are you going?

إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ

اين [سخن] بجز پندى براى عالميان نيست

this is nothing but a reminder to the worlds,

لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ

براى هر يك از شما كه خواهد به راه راست رود

for whosoever of you would go straight,

وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ

و تا خدا پروردگار جهانها نخواهد [شما نيز] نخواهيد خواست

but you shall not, unless allah wills, the lord of all the worlds.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

إِذَا السَّمَاء انفَطَرَتْ

آنگاه كه آسمان زهم بشكافد

when the sky is split,

وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انتَثَرَتْ

و آنگاه كه اختران پراكنده شوند

when the planets are scattered,

وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ

و آنگاه كه درياها از جا بركنده گردند

when the oceans are gushed forth,

وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ

و آنگاه كه گورها زير و زبر شوند

when the graves are overturned,

عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ

هر نفسى آنچه را پيش فرستاده و بازپس گذاشته بداند

the soul shall know what it has done, the former and the latter.

يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ

اى انسان چه چيز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته

o human! what has deceived you concerning your generous lord

الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ

همان كس كه تو را آفريد و [اندام] تو را درست كرد و [آنگاه] تو را سامان بخشيد

who created you, formed you and proportioned you?

فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَكَّبَكَ

و به هر صورتى كه خواست تو را تركيب كرد

in whatever shape he will he could surely have fashioned you.

كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ

با اين همه شما منكر [روز] جزاييد

rather, you belied the recompense.

وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ

و قطعا بر شما نگهبانانى [گماشته شده]اند

yet over you there are watchers,

كِرَامًا كَاتِبِينَ

[فرشتگان] بزرگوارى كه نويسندگان [اعمال شما] هستند

noble scribes

يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ

آنچه را می كنيد می دانند

who know of all that you do.

إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ

قطعا نيكان به بهشت اندرند

indeed, the righteous shall (live) in bliss.

وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ

و بی شك بدكاران در دوزخند

but the wicked, indeed they shall be in the fiery furnace,

يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ

روز جزا در آنجا درآيند

roasting in it on the day of recompense

وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِينَ

و از آن [عذاب] دور نخواهند بود

and from it they shall never be absent.

وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ

و تو چه دانى كه چيست روز جزا

what could let you know what the day of recompense is!

ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ

باز چه دانى كه چيست روز جزا

again, what could let you know what the day of recompense is!

يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِّنَفْسٍ شَيْئًا وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ

روزى كه كسى براى كسى هيچ اختيارى ندارد و در آن روز فرمان از آن خداست

it is the day when no soul can do a thing for another soul. that day, the command belongs to allah.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ

واى بر كم فروشان

woe to the diminishers,

الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ

كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند

who, when people measure for them, take full measure,

وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ

و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند

but when they measure or weigh for others, they reduce!

أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ

مگر آنان گمان نمی دارند كه برانگيخته خواهند شد

do they not think that they will be resurrected

لِيَوْمٍ عَظِيمٍ

[در] روزى بزرگ

for a great day,

يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ

روزى كه مردم در برابر پروردگار جهانيان به پاى ايستند

the day when people will stand before the lord of the worlds?

كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ

نه چنين است [كه می پندارند] كه كارنامه بدكاران در سجين است

no indeed, the book of the immoral is in sijjeen.

وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ

و تو چه دانى كه سجين چيست

what could let you know what the sijjeen is!

كِتَابٌ مَّرْقُومٌ

كتابى است نوشته شده

(it is) a marked book.

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

واى بر تكذيب كنندگان در آن هنگام

woe on that day to those who belied it,

الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ

آنان كه روز جزا را دروغ می پندارند

who belied the day of recompense!

وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ

و جز هر تجاوزپيشه گناهكارى آن را به دروغ نمی گيرد

none belies it except every guilty sinner.

إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ

[همان كه] چون آيات ما بر او خوانده شود گويد [اينها] افسانه هاى پيشينيان است

when our verses are recited to him, he says: `fictitious tales of the ancients! `

كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ

نه چنين است بلكه آنچه مرتكب می شدند زنگار بر دلهايشان بسته است

no indeed! their own deeds have cast a veil over their hearts.

كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ

زهى پندار كه آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند

no indeed, on that day they shall be veiled from their lord.

ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُوا الْجَحِيمِ

آنگاه به يقين آنان به جهنم درآيند

then they shall roast in hell,

ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ

سپس [به ايشان] گفته خواهد شد اين همان است كه آن را به دروغ می گرفتيد

and it will be said to them: `this is that which you belied! `

كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ

نه چنين است در حقيقت كتاب نيكان در عليون است

but, the book of the righteous is in the `illiyoon.

وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ

و تو چه دانى كه عليون چيست

what could let you know what the `illiyoon is!

كِتَابٌ مَّرْقُومٌ

كتابى است نوشته شده

(it is) a marked book,

يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ

مقربان آن را مشاهده خواهند كرد

witnessed by those who are near (to allah).

إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ

براستى نيكوكاران در نعيم [الهى] خواهند بود

the righteous shall indeed be blissful,

عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ

بر تختها [نشسته] می نگرند

(reclining) upon couches they will gaze,

تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ

از چهره هايشان طراوت نعمت [بهشت] را درمی يابى

and in their faces you shall know the radiance of bliss.

يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ

از باده اى مهر شده نوشانيده شوند

they shall be given to drink of a wine that is sealed,

خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ

[باده اى كه] مهر آن مشك است و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند

its seal is musk, for this let the competitors compete;

وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ

و تركيبش از [چشمه] تسنيم است

and its mixture is tasneem,

عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ

چشمه اى كه مقربان [خدا] از آن نوشند

a fountain at which those brought near (to their lord) drink.

إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ

[آرى در دنيا] كسانى كه گناه می كردند آنان را كه ايمان آورده بودند به ريشخند می گرفتند

the sinners laughed at the believers

وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ

و چون بر ايشان می گذشتند اشاره چشم و ابرو با هم رد و بدل می كردند

and winked at one another as they passed them by.

وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ

و هنگامى كه نزد خانواده[هاى] خود بازمی گشتند به شوخ طبعى می پرداختند

when they returned to their people they returned jesting;

وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاء لَضَالُّونَ

و چون مؤمنان را می ديدند می گفتند اينها [جماعتى] گمراهند

and when they saw them said: `these are they who are astray! `

وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ

و حال آنكه آنان براى بازرسى [كار]شان فرستاده نشده بودند

yet they were not sent to be their guardians.

فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ

و[لى] امروز مؤمنانند كه بر كافران خنده می زنند

but on this day the believers will laugh at the unbelievers

عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ

بر تختها[ى خود نشسته] نظاره می كنند

as they (recline) upon their couches and gaze (around them).

هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ

[تا ببينند] آيا كافران به پاداش آنچه می كردند رسيده اند

have the unbelievers been rewarded for what they did?

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ

آنگاه كه آسمان زهم بشكافد

when the sky is torn apart,

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ

و پروردگارش را فرمان برد و [چنين] سزد

hearing and obeying its lord, as it must do;

وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ

و آنگاه كه زمين كشيده شود

when the earth is stretched out

وَأَلْقَتْ مَا فِيهَا وَتَخَلَّتْ

و آنچه را كه در آن است بيرون افكند و تهى شود

and casts out all that is within and voids itself,

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ

و پروردگارش را فرمان برد و [چنين] سزد

obeying its lord, as it must do!

يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ

اى انسان حقا كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى كرد

o human, you are working hard towards your lord and you will meet him.

فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ

اما كسى كه كارنامه اش به دست راستش داده شود

then, he who is given his book in his right hand

فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا

بزودی اش حسابى بس آسان كنند

shall have an easy reckoning

وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا

و شادمان به سوى كسانش باز گردد

and will return rejoicing to his family.

وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ

و اما كسى كه كارنامه اش از پشت سرش به او داده شود

but he who is given his book from behind his back

فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا

زودا كه هلاك [خويش] خواهد

shall call for destruction

وَيَصْلَى سَعِيرًا

و در آتش افروخته درآيد

and roast at the blaze.

إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا

او در [ميان] خانواده خود شادمان بود

once, he lived joyfully among his family

إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن يَحُورَ

او می پنداشت كه هرگز برنخواهد گشت

and surely thought he would never return (to his lord).

بَلَى إِنَّ رَبَّهُ كَانَ بِهِ بَصِيرًا

آرى در حقيقت پروردگارش به او بينا بود

yes indeed, his lord was ever watching him.

فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ

نه نه سوگند به شفق

i swear by the twilight;

وَاللَّيْلِ وَمَا وَسَقَ

سوگند به شب و آنچه [شب] فروپوشاند

by the night and all that it envelops;

وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ

سوگند به ماه چون [ب در] تمام شود

by the moon, in its fullness

لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ

كه قطعا از حالى به حالى برخواهيد نشست

that you shall surely ride from stage to stage.

فَمَا لَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

پس چرا آنان باور نمی دارند

what is the matter with them, that they do not believe

وَإِذَا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لَا يَسْجُدُونَ

و چون بر آنان قرآن تلاوت می شود چهره بر خاك نمی سايند

and when the koran is recited to them that they do not prostrate!

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُكَذِّبُونَ

[نه] بلكه آنان كه كفر ورزيده اند تكذيب می كنند

no, the unbelievers only belie,

وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ

و خدا به آنچه در سينه دارند داناتر است

and allah knows very well what they gather.

فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ

پس آنان را از عذابى دردناك خبر ده

therefore give to them glad tidings of a painful punishment,

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ

مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده اند كه آنان را پاداشى بی منت خواهد بود

except to those who believe, and do righteous deeds, for theirs is an unfailing recompense.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ

سوگند به آسمان آكنده ز برج

by the heaven of the constellations!

وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ

و به روز موعود

by the promised day!

وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ

و به گواه و مورد گواهى

by the witness and the witnessed!

قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ

مرگ بر آدم سوزان خندق

the companions of the pit were killed

النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ

همان آتش مايه دار [و انبوه]

the fire with its fuel,

إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ

آنگاه كه آنان بالاى آن [خندق به تماشا] نشسته بودند

when they were seated around it

وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ

و خود بر آنچه بر [سر] مؤمنان می آوردند گواه بودند

and they were witnesses of what they did to the believers

وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ

و بر آنان عيبى نگرفته بودند جز اينكه به خداى ارجمند ستوده ايمان آورده بودند

and their revenge on them was only because they believed in allah, the almighty, the praised,

الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

همان [خدايى] كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست و خدا[ست كه] بر هر چيزى گواه است

to whom belongs the kingdom of the heavens and earth. and allah is the witness of all things.

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ

كسانى كه مردان و زنان مؤمن را آزار كرده و بعد توبه نكرده اند ايشان راست عذاب جهنم و ايشان راست عذاب سوزان

those who persecuted the believing men and women and never repented, there is for them the punishment of gehenna (hell), and for them the punishment of the burning.

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ

كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند براى آنان باغهايى است كه از زير [درختان] آن جويها روان است اين است [همان] رستگارى بزرگ

(but) for those who believe and do good works, for them there are gardens underneath which rivers flow that is the great victory!

إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ

آرى عقاب پروردگارت سخت سنگين است

indeed, the seizing of your lord is severe.

إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ

هم اوست كه [آفرينش را] آغاز می كند و بازمی گرداند

it is he who originates and repeats.

وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ

و اوست آن آمرزنده دوستدار [مؤمنان]

and he is the forgiving, and the loving.

ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ

صاحب ارجمند عرش

owner of the throne, the exalted.

فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ

هر چه را بخواهد انجام می دهد

the doer of whatever he wants.

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ

آيا حديث [آن] سپاهيان

has it come to you the story of the hosts

فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ

فرعون و ثمود بر تو آمد

of pharaoh and of thamood?

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ

[نه] بلكه آنان كه كافر شده اند در تكذيب اند

yet the unbelievers still belie,

وَاللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِيطٌ

با آنكه خدا از هر سو بر ايشان محيط است

allah encompasses them all from behind.

بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ

آرى آن قرآنى ارجمند است

indeed, this is a glorious koran,

فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ

كه در لوحى محفوظ است

in a guarded tablet.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ

سوگند به آسمان و آن اختر شبگرد

by the sky, and by the nightly comer!

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ

و تو چه دانى كه اختر شبگرد چيست

what could let you know what the nightly comer is!

النَّجْمُ الثَّاقِبُ

آن اختر فروزان

(it is) the piercing star.

إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ

هيچ كس نيست مگر اينكه نگاهبانى بر او [گماشته شده] است

for every soul there is a watcher.

فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ

پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است

let the human reflect of what he is created.

خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ

از آب جهنده اى خلق شده

he was created from ejaculated water

يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ

[كه] از صلب مرد و ميان استخوانهاى سينه زن بيرون می آيد

that issues from between the loins and the ribs.

إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ

در حقيقت او [= خدا] بر بازگردانيدن وى بخوبى تواناست

surely, he is able to bring him back,

يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ

آن روز كه رازها [همه] فاش شود

on the day when consciences are examined,

فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ

پس او را نه نيرويى ماند و نه يارى

when he will be helpless, with no supporter.

وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ

سوگند به آسمان بارش انگيز

by the sky with its returning rain,

وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ

سوگند به زمين شكافدار [آماده كشت]

and by the earth bursting with vegetation;

إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ

[كه] در حقيقت قرآن گفتارى قاطع و روشنگر است

this is indeed a decisive word,

وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ

و آن شوخى نيست

it is not a jest.

إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا

آنان دست به نيرنگ می زنند

they are cunningly devising,

وَأَكِيدُ كَيْدًا

و [من نيز] دست به نيرنگ می زنم

and i am cunningly devising.

فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا

پس كافران را مهلت ده و كمى آنان را به حال خود واگذار

therefore respite the unbelievers, and delay them for a while.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى

نام پروردگار والاى خود را به پاكى بستاى

exalt the name of your lord, the highest,

الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى

همان كه آفريد و هماهنگى بخشيد

who has created and shaped,

وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى

و آنكه اندازه گيرى كرد و راه نمود

who has ordained and guided,

وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى

و آنكه چمنزار را برآورد

who brings forth the pastures,

فَجَعَلَهُ غُثَاء أَحْوَى

و پس [از چندى] آن را خاشاكى تيره گون گردانيد

then made it dry dark, flaky stubble,

سَنُقْرِؤُكَ فَلَا تَنسَى

ما بزودى [آيات خود را به وسيله سروش غيبى] بر تو خواهيم خواند تا فراموش نكنى

we shall make you recite so that you will not forget,

إِلَّا مَا شَاء اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى

جز آنچه خدا خواهد كه او آشكار و آنچه را كه نهان است می داند

except what allah wills, surely, he knows all that is (spoken) aloud and what is hidden.

وَنُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَى

و براى تو آسانترين [راه] را فراهم می گردانيم

we shall ease you to the easy.

فَذَكِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَى

پس پند ده اگر پند سود بخشد

therefore remind, if the reminder benefits,

سَيَذَّكَّرُ مَن يَخْشَى

آن كس كه ترسد بزودى عبرت گيرد

and he who fears shall remember,

وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى

و نگون بخت خود را از آن دور می دارد

but the most wretched shall avoid it,

الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى

همان كس كه در آتشى بزرگ در آيد

who will roast in the great fire,

ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى

آنگاه نه در آن می ميرد و نه زندگانى می يابد

in which he will neither die nor live therein.

قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى

رستگار آن كس كه خود را پاك گردانيد

prosperous is he who purifies himself,

وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى

و نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گزارد

and remembers the name of his lord, so he prays.

بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا

ليكن [شما] زندگى دنيا را بر می گزينيد

but you prefer the present life,

وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى

با آنكه [جهان] آخرت نيكوتر و پايدارتر است

but the everlasting life is better, and more enduring.

إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى

قطعا در صحيفه هاى گذشته اين [معنى] هست

surely, this is in the ancient scrolls,

صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى

صحيفه هاى ابراهيم و موسى

the scrolls of abraham and moses.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ

آيا خبر غاشيه به تو رسيده است

have you received the news of the enveloper?

وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ

در آن روز چهره هايى زبونند

on that day faces shall be humbled,

عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ

كه تلاش كرده رنج [بيهوده] برده اند

laboring, wornout,

تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً

[ناچار] در آتشى سوزان درآيند

roasting at a scorching fire

تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ

از چشمه اى داغ نوشانيده شوند

that is fueled from a tremendously hot fountain,

لَّيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِيعٍ

خوراكى جز خار خشك ندارند

no food for them except thorny plants

لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِن جُوعٍ

[كه] نه فربه كند و نه گرسنگى را باز دارد

which neither sustains, nor satisfy hunger.

وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ

در آن روز چهره هايى شادابند

(whereas other) faces on that day will be joyful,

لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ

از كوشش خود خشنودند

well pleased with their striving,

فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ

در بهشت برين اند

in a garden on high,

لَّا تَسْمَعُ فِيهَا لَاغِيَةً

سخن بيهوده اى در آنجا نشنوند

where they will hear no idle talk.

فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ

در آن چشمه اى روان باشد

a gushing fountain shall be there

فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ

تختهايى بلند در آنجاست

and raised couches,

وَأَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ

و قدحهايى نهاده شده

and prepared goblets,

وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ

و بالشهايى پهلوى هم [چيده]

and arranged cushions

وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ

و فرشهايى [زربفت] گسترده

and outspread carpets.

أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ

آيا به شتر نمی نگرند كه چگونه آفريده شده

what, do they not reflect upon how the camel was created?

وَإِلَى السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ

و به آسمان كه چگونه برافراشته شده

and how the heaven was raised up,

وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ

و به كوه ها كه چگونه برپا داشته شده

and how the mountains were firmly fixed?

وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ

و به زمين كه چگونه گسترده شده است

and how the earth was outstretched?

فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ

پس تذكر ده كه تو تنها تذكردهنده اى

therefore remind, you are only a reminder.

لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ

بر آنان تسلطى ندارى

you are not charged to oversee them.

إِلَّا مَن تَوَلَّى وَكَفَرَ

مگر كسى كه روى بگرداند و كفر ورزد

as for those who turn their back and disbelieve,

فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ

كه خدا او را به آن عذاب بزرگتر عذاب كند

allah will punish them with the greatest punishment.

إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ

در حقيقت بازگشت آنان به سوى ماست

indeed, to us they shall return,

ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ

آنگاه حساب [خواستن از] آنان به عهده ماست

then upon us shall rest their reckoning.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَالْفَجْرِ

سوگند به سپيده دم

by the dawn

وَلَيَالٍ عَشْرٍ

و به شبهاى دهگانه

and ten nights (of pilgrimage or the last ten days of ramadan),

وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ

و به جفت و تاق

by the even, and the odd,

وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ

و به شب وقتى سپرى شود

by the night when it journeys on!

هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ

آيا در اين براى خردمند [نياز به] سوگندى [ديگر] است

is there in that an oath for the mindful?

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ

مگر ندانسته اى كه پروردگارت با عاد چه كرد

have you not heard how your lord dealt with aad?

إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ

با عمارات ستون دار ارم

of the columned (city) of iram,

الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ

كه مانندش در شهرها ساخته نشده بود

the like of which was never created in the countries?

وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ

و با ثمود همانان كه در دره تخته سنگها را می بريدند

and thamood, who hewed out the rocks of the valley?

وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ

و با فرعون صاحب خرگاه ها [و بناهاى بلند]

and pharaoh, of the pegs (impaling his victims)?

الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ

همانان كه در شهرها سر به طغيان برداشتند

they were tyrants in the land

فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ

و در آنها بسيار تبهكارى كردند

and exceeded in corruption therein.

فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ

[تا آنكه] پروردگارت بر سر آنان تازيانه عذاب را فرونواخت

(therefore) your lord let loose upon them a scourge of punishment;

إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ

زيرا پروردگار تو سخت در كمين است

indeed, your lord is ever watchful.

فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ

اما انسان هنگامى كه پروردگارش وى را می آزمايد و عزيزش می دارد و نعمت فراوان به او می دهد می گويد پروردگارم مرا گرامى داشته است

as for man, when his lord tests him by honoring him and favoring him, he says: `my lord, has honored me. `

وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ

و اما چون وى را می آزمايد و روزی اش را بر او تنگ می گرداند می گويد پروردگارم مرا خوار كرده است

but when he tests him by restricting his provision, he says: `my lord has humiliated me. `

كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ

ولى نه بلكه يتيم را نمی نوازيد

no! but you show no good to the orphan,

وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ

و بر خوراك[دادن] بينوا همديگر را بر نمی انگيزيد

nor do you urge one another to feed the needy.

وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا

و ميراث [ضعيفان] را چپاولگرانه می خوريد

and you devour the inheritance with greed,

وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا

و مال را دوست داريد دوست داشتنى بسيار

and you ardently love wealth.

كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا

نه چنان است آنگاه كه زمين سخت در هم كوبيده شود

no! but when the earth quakes and is pounded,

وَجَاء رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا

و [فرمان] پروردگارت و فرشته[ها] صف درصف آيند

and your lord comes with the angels, rank upon rank,

وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى

و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند آن روز است كه انسان پند گيرد و[لى] كجا او را جاى پندگرفتن باشد

and gehenna (hell) is brought near on that day the human will remember, and how shall the reminder be for him?

يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي

گويد كاش براى زندگانى خود [چيزى] پيش فرستاده بودم

he will say: `would that i had forwarded (good works) for my life!`

فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ

پس در آن روز هيچ كس چون عذاب كردن او عذاب نكند

but on that day none will punish as he (allah) will punish,

وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ

و هيچ كس چون دربندكشيدن او دربند نكشد

nor will any bind as he binds.

يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ

اى نفس مطمئنه

o satisfied soul,

ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً

خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد

return to your lord wellpleased, wellpleasing.

فَادْخُلِي فِي عِبَادِي

و در ميان بندگان من درآى

join my worshipers and

وَادْخُلِي جَنَّتِي

و در بهشت من داخل شو

enter my paradise!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ

سوگند به اين شهر

no, i swear by this country (mecca),

وَأَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ

و حال آنكه تو در اين شهر جاى دارى

and you are a lodger in this country.

وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ

سوگند به پدرى [چنان] و آن كسى را كه به وجود آورد

and by the giver of birth, and whom he fathered,

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ

براستى كه انسان را در رنج آفريده ايم

we created the human in fatigue.

أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ

آيا پندارد كه هيچ كس هرگز بر او دست نتواند يافت

does he think that none has power over him!

يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُّبَدًا

گويد مال فراوانى تباه كردم

he will say: `i have destroyed a vast wealth. `

أَيَحْسَبُ أَن لَّمْ يَرَهُ أَحَدٌ

آيا پندارد كه هيچ كس او را نديده است

does he think that none has observed him?

أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ

آيا دو چشمش نداده ايم

have we not given him two eyes,

وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ

و زبانى و دو لب

a tongue, and two lips,

وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ

و هر دو راه [خير و شر] را بدو نموديم

and guided him on the two paths (of good and evil)?

فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ

و[لى] نخواست از گردنه [عاقبت نگرى] بالا رود

yet he has not scaled the height.

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ

و تو چه دانى كه آن گردنه [سخت] چيست

what could let you know what the height is!

فَكُّ رَقَبَةٍ

بنده اى را آزادكردن

(it is) the freeing of a slave,

أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ

يا در روز گرسنگى طعام دادن

the giving of food upon the day of hunger

يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ

به يتيمى خويشاوند

to an orphaned relative

أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ

يا بينوايى خاك نشين

or to a needy person in distress;

ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ

علاوه بر اين از زمره كسانى باشد كه گرويده و يكديگر را به شكيبايى و مهربانى سفارش كرده اند

so that he becomes one of those who believe, charge each other to be patient, and charge each other to be merciful.

أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ

اينانند خجستگان

those are the companions of the right.

وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ

و كسانى كه به انكار نشانه هاى ما پرداخته اند آنانند ناخجستگان شوم

but those who disbelieve in our verses, they are the companions of the left,

عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ

بر آنان آتشى سرپوشيده احاطه دارد

with the fire closed above them.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا

سوگند به خورشيد و تابندگی اش

by the sun and its midmorning,

وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا

سوگند به ماه چون پى [خورشيد] رود

by the moon, which follows it,

وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا

سوگند به روز چون [زمين را] روشن گرداند

by the day, when it displays it,

وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا

سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد

by the night, when it envelops it!

وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا

سوگند به آسمان و آن كس كه آن را برافراشت

by the heaven and who built it,

وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا

سوگند به زمين و آن كس كه آن را گسترد

by the earth and who spread it,

وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا

سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد

by the soul and who shaped it

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا

سپس پليدكارى و پرهيزگاری اش را به آن الهام كرد

and inspired it with its sin and its piety,

قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا

كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعا رستگار شد

prosperous is he who purified it,

وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا

و هر كه آلوده اش ساخت قطعا درباخت

and failed is he who buried it!

كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا

[قوم] ثمود به سبب طغيان خود به تكذيب پرداختند

thamood belied in their pride

إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا

آنگاه كه شقی ترينشان بر[پا] خاست

when the most wicked of them broke forth,

فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا

پس فرستاده خدا به آنان گفت زنهار ماده شتر خدا و [نوبت] آب خوردنش را [حرمت نهيد]

the messenger of allah said to them: `( this is) the shecamel of allah, let her drink. `

فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا

و[لى] دروغزنش خواندند و آن [ماده شتر] را پى كردند و پروردگارشان به [سزاى] گناهشان بر سرشان عذاب آورد و آنان را با خاك يكسان كرد

but they belied him, and hamstrung her. so their lord crushed them for their sin and leveled it (their village).

وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا

و از پيامد كار خويش بيمى به خود راه نداد

he does not fear the result (of their destruction).

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى

سوگند به شب چون پرده افكند

by the night, when it envelops,

وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى

سوگند به روز چون جلوه گرى آغازد

and by the day when it unveils.

وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى

و [سوگند به] آنكه نر و ماده را آفريد

and by who created the male and female,

إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى

كه همانا تلاش شما پراكنده است

your striving is indeed to different ends!

فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى

اما آنكه [حق خدا را] داد و پروا داشت

for him that gives and fears (allah)

وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى

و [پاداش] نيكوتر را تصديق كرد

and believes in the finest,

فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى

بزودى راه آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت

we shall surely ease him to the path of easing;

وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى

و اما آنكه بخل ورزيد و خود را بی نياز ديد

but for him that is a miser, and sufficed,

وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى

و [پاداش] نيكوتر را به دروغ گرفت

and he belied the finest

فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى

بزودى راه دشوارى به او خواهيم نمود

we shall surely ease for him the path of hardship (the fire).

وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى

و چون هلاك شد [ديگر] مال او به كارش نمی آيد

when he falls (into hell), his wealth will not help him.

إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى

همانا هدايت بر ماست

indeed, guidance is ours,

وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى

و در حقيقت دنيا و آخرت از آن ماست

and to us belong the last and the first.

فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى

پس شما را به آتشى كه زبانه می كشد هشدار دادم

i have now warned you of the blazing fire,

لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى

جز نگون بخت تر[ين مردم] در آن درنيايد

in which none shall be roasted except the most wretched sinner,

الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى

همان كه تكذيب كرد و رخ برتافت

who belied and turned away,

وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى

و پاك رفتارتر[ين مردم] از آن دور داشته خواهد شد

and from which the cautious shall be distanced.

الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى

همان كه مال خود را می دهد [براى آنكه] پاك شود

he who gives his wealth to be purified,

وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى

و هيچ كس را به قصد پاداش يافتن نعمت نمی بخشد

and confers no favor upon anyone for recompense

إِلَّا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى

جز خواستن رضاى پروردگارش كه بسى برتر است [منظورى ندارد]

seeking only the face of his lord, the most high,

وَلَسَوْفَ يَرْضَى

و قطعا بزودى خشنود خواهد شد

surely, he shall be satisfied.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَالضُّحَى

سوگند به روشنايى روز

by the midmorning,

وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى

سوگند به شب چون آرام گيرد

and by the night when it covers,

مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى

[كه] پروردگارت تو را وانگذاشته و دشمن نداشته است

your lord has not forsaken you (prophet muhammad), nor does he hate you.

وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الْأُولَى

و قطعا آخرت براى تو از دنيا نيكوتر خواهد بود

the last shall be better for you than the first.

وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى

و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردى

your lord will give you, and you will be satisfied.

أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى

مگر نه تو را يتيم يافت پس پناه داد

did he not find you an orphan and give you shelter?

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى

و تو را سرگشته يافت پس هدايت كرد

did he not find you a wanderer so he guided you?

وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى

و تو را تنگدست يافت و بی نياز گردانيد

did he not find you poor and suffice you?

فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ

و اما [تو نيز به پاس نعمت ما] يتيم را ميازار

do not oppress the orphan,

وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ

و گدا را مران

nor drive away the one who asks.

وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ

و از نعمت پروردگار خويش [با مردم] سخن گوى

but tell of the favors of your lord!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ

آيا براى تو سينه ات را نگشاده ايم

have we not expanded your chest for you (prophet muhammad),

وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ

و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم

and relieved you of your burden

الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ

[بارى] كه [گويى] پشت تو را شكست

that weighed down your back?

وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ

و نامت را براى تو بلند گردانيديم

have we not raised your remembrance?

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا

پس [بدان كه] با دشوارى آسانى است

indeed, hardship is followed by ease,

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا

آرى با دشوارى آسانى است

indeed, hardship is followed by ease!

فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ

پس چون فراغت يافتى به طاعت دركوش

so, when you have finished (your prayer), labor (in supplication),

وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ

و با اشتياق به سوى پروردگارت روى آور

and let your longing be for your lord (in humility).

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ

سوگند به انجير و زيتون

by the fig and the olive!

وَطُورِ سِينِينَ

و طور سينا

and the mount, sinai,

وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ

و اين شهر امن [و امان]

and this safe country (mecca)!

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ

[كه] براستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم

indeed, we created the human with the fairest stature

ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ

سپس او را به پست ترين [مراتب] پستى بازگردانيديم

and we shall return him to the lowest of the low,

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ

مگر كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كرده اند كه پاداشى بی منت خواهند داشت

except the believers who do good works, for theirs shall be an unfailing recompense.

فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ

پس چه چيز تو را بعد [از اين] به تكذيب جزا وامی دارد

so, what then shall belie you concerning the recompense?

أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ

آيا خدا نيكوترين داوران نيست

is allah not the most just of judges!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ

بخوان به نام پروردگارت كه آفريد

read (prophet muhammad) in the name of your lord who created,

خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ

انسان را از علق آفريد

created the human from a (blood) clot.

اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ

بخوان و پروردگار تو كريمترين [كريمان] است

read! your lord is the most generous,

الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ

همان كس كه به وسيله قلم آموخت

who taught by the pen,

عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ

آنچه را كه انسان نمی دانست [بتدريج به او] آموخت

taught the human what he did not know.

كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى

حقا كه انسان سركشى می كند

indeed, surely the human is very insolent

أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى

همين كه خود را بی نياز پندارد

that he sees himself sufficed.

إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى

در حقيقت بازگشت به سوى پروردگار توست

indeed, to your lord is the returning.

أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى

آيا ديدى آن كس را كه باز می داشت

what do you think? have you seen he who forbids

عَبْدًا إِذَا صَلَّى

بنده اى را آنگاه كه نماز می گزارد

a worshiper when he prays.

أَرَأَيْتَ إِن كَانَ عَلَى الْهُدَى

چه پندارى اگر او بر هدايت باشد

have you seen if he was upon guidance

أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى

يا به پرهيزگارى وادارد [براى او بهتر نيست]

or orders piety?

أَرَأَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى

[و باز] آيا چه پندارى [كه] اگر او به تكذيب پردازد و روى برگرداند [چه كيفرى در پيش دارد]

what do you think? have you seen if he belies and turns away,

أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى

مگر ندانسته كه خدا می بيند

does he not know that allah sees?

كَلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ

زنهار اگر باز نايستد موى پيشانى [او] را سخت بگيريم

indeed, if he does not desist, we will seize him by the forelock,

نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ

[همان] موى پيشانى دروغزن گناه پيشه را

a lying, sinful forelock.

فَلْيَدْعُ نَادِيَه

[بگو] تا گروه خود را بخواند

so, let him call upon his way!

سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ

بزودى آتشبانان را فرا خوانيم

we, will call the zabania (the harsh angels of hell).

كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ

زنهار فرمانش مبر و سجده كن و خود را [به خدا] نزديك گردان

no, indeed; do not obey him! prostrate and come nearer (to allah).

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ

ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم

we sent this (the holy koran) down on the night of honor.

وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ

و از شب قدر چه آگاهت كرد

what could let you know what the night of honor is!

لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ

شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است

the night of honor is better than a thousand months,

تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ

در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى [كه مقرر شده است] فرود آيند

in it the angels and the spirit (gabriel) descend by the permission of their lord upon every command.

سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

[آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است

peace it is, till the break of dawn.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ

كافران اهل كتاب و مشركان دست بردار نبودند تا دليلى آشكار بر ايشان آيد

the unbelievers among the people of the book and the idolaters would never desist until the clear proof came to them.

رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَةً

فرستاده اى از جانب خدا كه [بر آنان] صحيفه هايى پاك را تلاوت كند

a messenger from allah reciting purified pages

فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ

كه در آنها نوشته هاى استوار است

in which there are valuable books.

وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَةُ

و اهل كتاب دستخوش پراكندگى نشدند مگر پس از آنكه برهان آشكار براى آنان آمد

those to whom the book was given did not divide themselves until the clear proof came to them.

وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ

و فرمان نيافته بودند جز اينكه خدا را بپرستند و در حالى كه به توحيد گراييده اند دين [خود] را براى او خالص گردانند و نماز برپا دارند و زكات بدهند و دين [ثابت و] پايدار همين است

yet they were ordered to worship allah alone, making the religion his sincerely, upright, and to establish their prayers and to pay the obligatory charity. that is indeed the religion of straightness.

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُوْلَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ

كسانى از اهل كتاب كه كفر ورزيده اند و [نيز] مشركان در آتش دوزخند [و] در آن همواره می مانند اينانند كه بدترين آفريدگانند

the unbelievers among the people of the book and the idolaters shall be for ever in the fire of gehenna (hell). they are the worst of all creatures.

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ

در حقيقت كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده اند آنانند كه بهترين آفريدگانند

but those who believe and do good deeds are the best of all creatures.

جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ

پاداش آنان نزد پروردگارشان باغهاى هميشگى است كه از زير [درختان] آن نهرها روان است جاودانه در آن همى مانند خدا از آنان خشنود است و [آنان نيز] از او خشنود اين [پاداش] براى كسى است كه از پروردگارش بترسد

their recompense is with their lord; gardens of eden, underneath which rivers flow, where they shall live for ever. allah is wellpleased with them, and they are wellpleased with him. that is for he who fears his lord!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا

آنگاه كه زمين به لرزش [شديد] خود لرزانيده شود

when the earth is shaken with its mighty shaking,

وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا

و زمين بارهاى سنگين خود را برون افكند

and when the earth brings forth its burdens

وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا

و انسان گويد [زمين] را چه شده است

and the human asks: "what is the matter with it?"

يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا

آن روز است كه [زمين] خبرهاى خود را باز گويد

on that day it shall proclaim its news,

بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا

[همان گونه] كه پروردگارت بدان وحى كرده است

for your lord will have revealed to it.

يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ

آن روز مردم [به حال] پراكنده برآيند تا [نتيجه] كارهايشان به آنان نشان داده شود

on that day mankind shall issue in scatterings to see their deeds.

فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ

پس هر كه هموزن ذره اى نيكى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد

whosoever has done an atom`s weight of good shall see it,

وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ

و هر كه هموزن ذره اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد

and whosoever has done an atom`s weight of evil shall see it.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا

سوگند به ماديانهائى كه با همهمه تازانند و با سم[هاى] خود از سنگ آتش می جهانند

by the snorting runners (the horses),

فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا

و برق [از سنگ] همى جهانند

by the strikers of fire,

فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا

و صبحگاهان هجوم آرند

by the dawnraiders,

فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا

و با آن [يورش] گردى برانگيزند

raising a trail of dust,

فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا

و بدان [هجوم] در دل گروهى درآيند

dividing the gathering.

إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ

كه انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است

indeed, the human is ungrateful to his lord.

وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ

و او خود بر اين [امر] نيك گواه است

to this he himself shall bear witness.

وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ

و راستى او سخت شيفته مال است

and indeed he is ardent for the love of good (wealth, becoming greedy).

أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ

مگر نمی داند كه چون آنچه در گورهاست بيرون ريخته گردد

does he not know that when that which is in the graves is overthrown,

وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ

و آنچه در سينه هاست فاش شود

and that which is in the chest is brought out,

إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّخَبِيرٌ

در چنان روزى پروردگارشان به [حال] ايشان نيك آگاه است

indeed, on that day their lord will be aware of them!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

الْقَارِعَةُ

كوبنده

the clatterer (the day of judgement)!

مَا الْقَارِعَةُ

چيست كوبنده

what is the clatterer.

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ

و تو چه دانى كه كوبنده چيست

what shall let you know what the clatterer is!

يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ

روزى كه مردم چون پروانه[هاى] پراكنده گردند

on that day people shall become like scattered moths

وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ

و كوه ها مانند پشم زده شده رنگين شود

and the mountains like tufts of carded wool.

فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ

اما هر كه سنجيده هايش سنگين برآيد

then he whose deeds weigh heavy in the scale

فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ

پس وى در زندگى خوشى خواهد بود

shall live in a life which is pleasing,

وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ

و اما هر كه سنجيده هايش سبك بر آيد

but he whose weight is light in the scale,

فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ

پس جايش هاويه باشد

his head will be in the plunging

وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ

و تو چه دانى كه آن چيست

what shall let you know what the plunging is?

نَارٌ حَامِيَةٌ

آتشى است سوزنده

(it is) a fire which is extremely hot.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ

تفاخر به بيشترداشتن شما را غافل داشت

the excessive gathering (of increase and boasting) occupied you (from worshipping and obeying)

حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ

تا كارتان [و پايتان] به گورستان رسيد

until you visit the graves.

كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ

نه چنين است زودا كه بدانيد

but no, indeed, you shall soon know.

ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ

باز هم نه چنين است زودا كه بدانيد

again, no indeed, you shall soon know.

كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ

هرگز چنين نيست اگر علم اليقين داشتيد

indeed, did you know with certain knowledge

لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ

به يقين دوزخ را می بينيد

that you shall surely see hell?

ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ

سپس آن را قطعا به عين اليقين درمی يابيد

again, you shall surely see it with the sight of certainty.

ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ

سپس در همان روز است كه از نعمت [روى زمين] پرسيده خواهيد شد

on that day, you shall be questioned about the pleasures.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَالْعَصْرِ

سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل]

by the time of the afternoon!

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ

كه واقعا انسان دستخوش زيان است

surely, the human is in a (state of) loss,

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده اند

except those who believe and do good works and charge one another with the truth and charge one another with patience.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ

واى بر هر بدگوى عيبجويى

woe to every backbiter, slanderer

الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ

كه مالى گرد آورد و برشمردش

who amasses wealth and counts it,

يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ

پندارد كه مالش او را جاويد كرده

thinking his wealth will render him immortal!

كَلَّا لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ

ولى نه قطعا در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد

on the contrary! he shall be flung to the crusher.

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ

و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست

what shall let you know what the crusher is?

نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ

آتش افروخته خدا[يى] است

(it is) the kindled fire of allah,

الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ

[آتشى] كه به دلها می رسد

which shall oversee the hearts,

إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ

و [آتشى كه] در ستونهايى دراز آنان را در ميان فرامی گيرد

closed around them

فِي عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍ

در ستونهاي كشيده و طولاني!

in extended columns.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ

مگر نديدى پروردگارت با پيلداران چه كرد

have you not seen how allah dealt with the companions of the elephant?

أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ

آيا نيرنگشان را بر باد نداد

did he not cause their schemes to go astray?

وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ

و بر سر آنها دسته دسته پرندگانى ا بابيل فرستاد

and he sent against them flights of birds

تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ

[كه] بر آنان سنگهايى از گل [سخت] می افكندند

pelting them with stones of baked clay,

فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ

و [سرانجام خدا] آنان را مانند كاه جويده شده گردانيد

so that he made them like straw eaten (by cattle).

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ

براى الفت دادن قريش

for the custom of the koraysh,

إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ

الفتشان هنگام كوچ زمستان و تابستان [خدا پيلداران را نابود كرد]

their custom of the winter and summer journey.

فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ

پس بايد خداوند اين خانه را بپرستند

therefore let them worship the lord of this house

الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ

همان [خدايى] كه در گرسنگى غذايشان داد و از بيم [دشمن] آسوده خاطرشان كرد

who fed them from hunger and secured them from fear.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ

آيا كسى را كه [روز] جزا را دروغ می خواند ديدى

have you seen he who belied the recompense?

فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ

اين همان كس است كه يتيم را بسختى می راند

it is he who turns away the orphan

وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ

و به خوراك دادن بينوا ترغيب نمی كند

and does not urge others to feed the needy.

فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ

پس واى بر نمازگزارانى

woe to those who pray,

الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ

كه از نمازشان غافلند

who are heedless of their prayers (delaying them from their prescribed times),

الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤُونَ

آنان كه ريا می كنند

who show off,

وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ

و از [دادن] زكات [و وسايل و مايحتاج خانه] خوددارى می ورزند

and prevent the utensils of assistance.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ

ما تو را [چشمه] كوثر داديم

indeed, we have given you (prophet muhammad) the abundance (al kawthar: river, its pool and springs).

فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ

پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن

so pray to your lord and sacrifice.

إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ

دشمنت خود بی تبار خواهد بود

surely, he who hates you, he is the most severed.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ

بگو اى كافران

say: `o unbelievers,

لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ

آنچه می پرستيد نمی پرستم

i do not worship what you worship,

وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ

و آنچه می پرستم شما نمی پرستيد

nor do you worship what i worship.

وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ

و نه آنچه پرستيديد من می پرستم

nor am i worshiping what you have worshipped,

وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ

و نه آنچه می پرستم شما می پرستيد

neither will you worship what i worship.

لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ

دين شما براى خودتان و دين من براى خودم

to you your religion, and to me my religion. `

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ

چون يارى خدا و پيروزى فرا رسد

when the victory of allah and the opening comes,

وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا

و ببينى كه مردم دسته دسته در دين خدا درآيند

and you see people embracing the religion of allah in throngs,

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا

پس به ستايش پروردگارت نيايشگر باش و از او آمرزش خواه كه وى همواره توبه پذير است

exalt with the praise of your lord and ask forgiveness from him. for indeed, he is the turner (for the penitent).

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ

بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد

perish the hands of abilahab, and perish he!

مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ

دارايى او و آنچه اندوخت سودش نكرد

his wealth will not suffice him, neither what he has gained;

سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ

بزودى در آتشى پرزبانه درآيد

he shall roast at a flaming fire,

وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ

و زنش آن هيمه كش [آتش فروز]

and his wife, laden with firewood

فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ

بر گردنش طنابى از ليف خرماست

shall have a rope of palmfiber around her neck!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ

بگو اوست خداى يگانه

say: `he is allah, the one,

اللَّهُ الصَّمَدُ

خداى صمد [ثابت متعالى]

the called upon.

لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ

[كسى را] نزاده و زاده نشده است

who has not given birth, and has not been born,

وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ

و هيچ كس او را همتا نيست

and there is none equal to him. `

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

بگو پناه می برم به پروردگار سپيده دم

say: `i take refuge with the lord of daybreak

مِن شَرِّ مَا خَلَقَ

از شر آنچه آفريده

from the evil of what he has created,

وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

و از شر تاريكى چون فراگيرد

from the evil of the darkness when it gathers

وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

و از شر دمندگان افسون در گره ها

from the evil of the blowers on knots;

وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ

و از شر [هر] حسود آنگاه كه حسد ورزد

from the evil of the envier when he envies. `

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ

بگو پناه می برم به پروردگار مردم

say: `i take refuge with the lord of people,

مَلِكِ النَّاسِ

پادشاه مردم

the king of people,

إِلَهِ النَّاسِ

معبود مردم

the god of people,

مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ

از شر وسوسه گر نهانى

from the evil of the slinking whisperer.

الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ

آن كس كه در سينه هاى مردم وسوسه می كند

who whispers in the chests of people,

مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ

چه از جن و [چه از] انس

both jinn and people.`