بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

عَمَّ يَتَسَاءلُونَ

درباره چه چيز از يكديگر می پرسند

what do they question each other about!

عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ

از آن خبر بزرگ

about the great news

الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ

كه در باره آن با هم اختلاف دارند

whereupon they are at variance?

كَلَّا سَيَعْلَمُونَ

نه چنان است به زودى خواهند دانست

indeed, they shall know!

ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ

باز هم نه چنان است بزودى خواهند دانست

again, indeed, they shall know!

أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا

آيا زمين را گهواره اى نگردانيديم

have we not made the earth as a cradle

وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا

و كوهها را [چون] ميخهايى [نگذاشتيم]

and the mountains as pegs?

وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا

و شما را جفت آفريديم

and we created you in pairs,

وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا

و خواب شما را [مايه] آسايش گردانيديم

and we made your sleep a rest,

وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا

و شب را [براى شما] پوششى قرار داديم

and we made the night a mantle,

وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا

و روز را [براى] معاش [شما] نهاديم

and we made the day for a livelihood.

وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا

و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا كرديم

and we built above you seven strong ones,

وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا

و چراغى فروزان گذارديم

and placed in them a blazing lamp

وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا

و از ابرهاى متراكم آبى ريزان فرود آورديم

and have sent down from the clouds, pouring rain

لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا

تا بدان دانه و گياه برويانيم

that we may bring forth with it grain, plants

وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا

و باغهاى در هم پيچيده و انبوه

and luxuriant gardens.

إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتًا

قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داورى است

indeed, the day of decision is an appointed time,

يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا

روزى كه در صور دميده شود و گروه گروه بياييد

the day that the horn is blown, and you shall come in crowds

وَفُتِحَتِ السَّمَاء فَكَانَتْ أَبْوَابًا

و آسمان گشوده و درهايى [پديد] شود

and heaven is opened, having gates,

وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا

و كوهها را روان كنند و [چون] سرابى گردند

and the mountains move, and vaporize.

إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا

[آرى] جهنم [از دير باز] كمينگاهى بوده

indeed, gehenna (hell) has become an ambush,

لِلْطَّاغِينَ مَآبًا

[كه] براى سركشان بازگشتگاهى است

a return for the insolent,

لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا

روزگارى دراز در آن درنگ كنند

there, they shall live for ages,

لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا

در آنجا نه خنكى چشند و نه شربتى

tasting neither coolness nor any drink

إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا

جز آب جوشان و چركابه اى

except boiling water and pus

جَزَاء وِفَاقًا

كيفرى مناسب [با جرم آنها]

for a suitable recompense.

إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا

آنان بودند كه به [روز] حساب اميد نداشتند

indeed, they did not hope for a reckoning,

وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا

و آيات ما را سخت تكذيب می كردند

and they absolutely belied our verses,

وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا

و حال آنكه هر چيزى را برشمرده [به صورت] كتابى در آورده ايم

and everything we have numbered in a book.

فَذُوقُوا فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا

پس بچشيد كه جز عذاب هرگز [چيزى] بر شما نمی افزاييم

`taste! we shall not increase you except in punishment! `

إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا

مسلما پرهيزگاران را رستگارى است

but, for the cautious a place of prosperity,

حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا

باغچه ها و تاكستانها

and gardens and vineyards,

وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا

و دخترانى همسال با سينه هاى برجسته

curvaceous (virgins), of equal age

وَكَأْسًا دِهَاقًا

و پياله هاى لبالب

and an overflowing cup.

لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا

در آنجا نه بيهوده اى شنوند و نه [يكديگر را] تكذيب [كنند]

there, they shall neither hear idle talk, nor yet any falsehood,

جَزَاء مِّن رَّبِّكَ عَطَاء حِسَابًا

[اين است] پاداشى از پروردگار تو عطايى از روى حساب

a recompense from your lord, a gift, a reckoning,

رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است بخشايشگرى كه كس را ياراى خطاب با او نيست

the lord of the heavens and earth, and all that is between them, the merciful, of whom they are unable to speak.

يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا

روزى كه روح و فرشتگان به صف می ايستند و [مردم] سخن نگويند مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گويد

on that day, when the spirit (gabriel) and the angels stand in ranks they shall not speak, except he to whom the merciful has given permission, and says what is right.

ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا

آن [روز] روز حق است پس هر كه خواهد راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجويد

that is the day, the truth, so whosoever wills takes a way to his lord.

إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنتُ تُرَابًا

ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم روزى كه آدمى آنچه را با دست خويش پيش فرستاده است بنگرد و كافر گويد كاش من خاك بودم

indeed, we have forewarned you of an imminent punishment, the day when the person will look upon his works and the unbelievers will say: `would that i were dust! `

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا

سوگند به فرشتگانى كه [از كافران] به سختى جان ستانند

by the pluckers (the angels of death), violently plucking (the souls of the unbelievers),

وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا

و به فرشتگانى كه جان [مؤمنان] را به آرامى گيرند

by the drawers (the angels of death), gently drawing (the souls of the believers),

وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا

و به فرشتگانى كه [در درياى بی مانند] شناكنان شناورند

by the swimmers (angels) swimming gently

فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا

پس در پيشى گرفتن [در فرمان خدا] سبقت گيرنده اند

and the outstrippers (angels), outstripping,

فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا

و كار [بندگان] را تدبير می كنند

by the managers (angels) affair.

يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ

آن روز كه لرزنده بلرزد

on the day, the shiverer shivers

تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ

و از پى آن لرزه اى [دگر] افتد

followed by the succeeding,

قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ

در آن روز دلهايى سخت هراسانند

hearts will throb on that day

أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ

ديدگان آنها فرو افتاده

and their eyes will be humbled.

يَقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ

گويند آيا [باز] ما به [مغاك] زمين برمی گرديم

they say: `what, are we being restored as we were before,

أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا نَّخِرَةً

آيا وقتى ما استخوان ريزه هاى پوسيده شديم [زندگى را از سر می گيريم]

even after we are fragmented bones? `

قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ

[و با خود] گويند در اين صورت اين برگشتى زيان آور است

they will say: `then we are returned lost! `

فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ

و[لى] در حقيقت آن [بازگشت بسته به] يك فرياد است [و بس]

but it will be only a single blow,

فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ

و بناگاه آنان در زمين هموار خواهند بود

and they will be upon the surface of the earth (alive).

هَلْ أتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى

آيا سرگذشت موسى بر تو آمد

have you received the story of moses?

إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

آنگاه كه پروردگارش او را در وادى مقدس طوى ندا درداد

his lord called to him in the sacred valley of towa,

اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

به سوى فرعون برو كه وى سر برداشته است

saying `go to pharaoh, he has become exceedingly insolent,

فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَى أَن تَزَكَّى

و بگو آيا سر آن دارى كه به پاكيزگى گرايى

and say: "will you purify yourself,

وَأَهْدِيَكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى

و تو را به سوى پروردگارت راه نمايم تا پروا بدارى

that i might guide you to your lord, so that you fear (him)."

فَأَرَاهُ الْآيَةَ الْكُبْرَى

پس معجزه بزرگ [خود] را بدو نمود

he showed him the mighty sign,

فَكَذَّبَ وَعَصَى

و[لى فرعون] تكذيب نمود و عصيان كرد

but he belied and disobeyed,

ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَى

سپس پشت كرد [و] به كوشش برخاست

and hastily turned away,

فَحَشَرَ فَنَادَى

و گروهى را فراهم آورد [و] ندا درداد

then, he gathered, proclaimed, then said:

فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى

و گفت پروردگار بزرگتر شما منم

`i am your lord, the most high! `

فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَى

و خدا [هم] او را به كيفر دنيا و آخرت گرفتار كرد

so allah seized him with the punishment of the everlasting life, and of this world.

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن يَخْشَى

در حقيقت براى هر كس كه [از خدا] بترسد در اين [ماجرا] عبرتى است

surely, in this there is a lesson for he that fears!

أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا

آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است

what, are you harder to create than the heaven which he has built?

رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا

سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد

he raised it high and leveled it,

وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا

و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد

and darkened its night and brought forth its morning.

وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا

و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد

and the earth he extended after that;

أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا

آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد

and then brought from it its water and pastures.

وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا

و كوهها را لنگر آن گردانيد

and the mountains he set firm

مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ

[تا وسيله] استفاده براى شما و دامهايتان باشد

an enjoyment for you and your herds.

فَإِذَا جَاءتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى

پس آنگاه كه آن هنگامه بزرگ دررسد

but when the great catastrophe comes,

يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ مَا سَعَى

[آن] روز است كه انسان آنچه را كه در پى آن كوشيده است به ياد آورد

the day when the human will remember what he has worked for,

وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَى

و جهنم براى هر كه بيند آشكار گردد

and when hell is advanced for whoever sees,

فَأَمَّا مَن طَغَى

اما هر كه طغيان كرد

then as for whosoever was insolent

وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا

و زندگى پست دنيا را برگزيد

preferring the present life,

فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى

پس جايگاه او همان آتش است

surely, hell will be their refuge.

وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى

و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت

but, whosoever feared the standing before his lord and prevented the self from desires,

فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى

پس جايگاه او همان بهشت است

indeed, their refuge shall be paradise.

يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا

در باره رستاخيز از تو می پرسند كه فرارسيدنش چه وقت است

they will question you about the hour: `when shall it be? `

فِيمَ أَنتَ مِن ذِكْرَاهَا

تو را چه به گفتگو در آن

but how are you to know?

إِلَى رَبِّكَ مُنتَهَاهَا

علم آن با پروردگار تو است

its final end is for your lord.

إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَاهَا

تو فقط كسى را كه از آن می ترسد هشدار می دهى

you are but a warner for those who fear it.

كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا

روزى كه آن را می بينند گويى كه آنان جز شبى يا روزى درنگ نكرده اند

on the day when they behold it, it will be as if they had lingered but an evening, or, a morning.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

عَبَسَ وَتَوَلَّى

چهره در هم كشيد و روى گردانيد

he frowned and turned away

أَن جَاءهُ الْأَعْمَى

كه آن مرد نابينا پيش او آمد

when the blind came to him.

وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى

و تو چه دانى شايد او به پاكى گرايد

and what could let you know? perhaps he (comes to hear you) to be purified.

أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى

يا پند پذيرد و اندرز سودش دهد

(he might) remember, and the reminder might profit him.

أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى

اما آن كس كه خود را بی نياز می پندارد

as for he who is sufficed

فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى

تو بدو می پردازى

you attended to him,

وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى

با آنكه اگر پاك نگردد بر تو [مسؤوليتى] نيست

although it is not for you to be concerned if he remained unpurified.

وَأَمَّا مَن جَاءكَ يَسْعَى

و اما آن كس كه شتابان پيش تو آمد

and to him who came to you eagerly

وَهُوَ يَخْشَى

در حالى كه [از خدا] می ترسيد

and fearfully,

فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى

تو از او به ديگران می پردازى

of him you were unmindful.

كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ

زنهار [چنين مكن] اين [آيات] پندى است

no indeed, this is a reminder;

فَمَن شَاء ذَكَرَهُ

تا هر كه خواهد از آن پند گيرد

and whosoever wills, shall remember it.

فِي صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ

در صحيفه هايى ارجمند

upon highly honored pages,

مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ

والا و پاك شده

exalted, purified,

بِأَيْدِي سَفَرَةٍ

به دست فرشتگانى

by the hands of scribes

كِرَامٍ بَرَرَةٍ

ارجمند و نيكوكار

noble and pious.

قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ

كشته باد انسان چه ناسپاس است

perish the human! how unthankful he is!

مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ

او را از چه چيز آفريده است

from what did he create him?

مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ

از نطفه اى خلقش كرد و اندازه مقررش بخشيد

from a (sperm) drop he created him and then determined him,

ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ

سپس راه را بر او آسان گردانيد

then eased his path for him,

ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ

آنگاه به مرگش رسانيد و در قبرش نهاد

then causes him to die and buries him,

ثُمَّ إِذَا شَاء أَنشَرَهُ

سپس چون بخواهد او را برانگيزد

then, he will raise him when he wills.

كَلَّا لَمَّا يَقْضِ مَا أَمَرَهُ

ولى نه هنوز آنچه را به او دستور داده به جاى نياورده است

indeed, he has not fulfilled that which he has ordered him.

فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ

پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد

let the human reflect on the food he eats,

أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا

كه ما آب را به صورت بارشى فرو ريختيم

how we pour down rain in abundance,

ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا

آنگاه زمين را با شكافتنى [لازم] شكافتيم

and split the earth, splitting,

فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا

پس در آن دانه رويانيديم

how we made the grain to grow,

وَعِنَبًا وَقَضْبًا

و انگور و سبزى

grapes, and fresh fodder,

وَزَيْتُونًا وَنَخْلًا

و زيتون و درخت خرما

and the olive, and the palm,

وَحَدَائِقَ غُلْبًا

و باغهاى انبوه

the densely tree`d gardens,

وَفَاكِهَةً وَأَبًّا

و ميوه و چراگاه

and fruit and pastures,

مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ

[تا وسيله] استفاده شما و دامهايتان باشد

for you and for your herds to delight in.

فَإِذَا جَاءتِ الصَّاخَّةُ

پس چون فرياد گوش خراش دررسد

but, when the blast comes,

يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ

روزى كه آدمى از برادرش

on that day each person will flee from his brother,

وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ

و از مادرش و پدرش

his mother and his father,

وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ

و از همسرش و پسرانش می گريزد

his wife and his children.

لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ

در آن روز هر كسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول می دارد

everyone on that day will have affairs to keep him occupied.

وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ

در آن روز چهره هايى درخشانند

some faces will shine,

ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ

خندان [و] شادانند

laughing and joyful,

وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ

و در آن روز چهره هايى است كه بر آنها غبار نشسته

whereas some faces will be covered with dust

تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ

[و] آنها را تاريكى پوشانده است

and veiled with darkness.

أُوْلَئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ

آنان همان كافران بدكارند

those, they are the unbelievers, the immoral.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ

آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد

when the sun is woundup;

وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ

و آنگه كه ستارگان همی تيره شوند

when the stars are thrown down,

وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ

و آنگاه كه كوهها به رفتار آيند

and the mountains have been taken,

وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ

وقتى شتران ماده وانهاده شوند

when the pregnant camels are neglected,

وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ

و آنگه كه وحوش را همی گرد آرند

when the savage beasts are gathered

وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ

درياها آنگه كه جوشان گردند

when the seas are set boiling,

وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ

و آنگاه كه جانها به هم درپيوندند

when the souls are coupled (to their body),

وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ

پرسند چو زان دخترك زنده به گور

when the buried female infant is asked

بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ

به كدامين گناه كشته شده است

for what crime she was slain,

وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ

و آنگاه كه نامه ها زهم بگشايند

when the scrolls are unrolled,

وَإِذَا السَّمَاء كُشِطَتْ

و آنگاه كه آسمان زجا كنده شود

when heaven is stripped,

وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ

و آنگه كه جحيم را برافروزانند

when hell is set ablaze,

وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ

و آنگه كه بهشت را فرا پيش آرند

when paradise is brought near,

عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا أَحْضَرَتْ

هر نفس بداند چه فراهم ديده

then, each soul shall know what it has produced.

فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ

نه نه سوگند به اختران گردان

rather, i swear by the returning

الْجَوَارِ الْكُنَّسِ

[كز ديده] نهان شوند و از نو آيند

orbiting, disappearing;

وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ

سوگند به شب چون پشت گرداند

by the night when it approaches

وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ

سوگند به صبح چون دميدن گيرد

and the morning when it extends,

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ

كه [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است

it is indeed the word of an honorable messenger,

ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ

نيرومند [كه] پيش خداوند عرش بلندپايگاه است

of power, given a rank by the owner of the throne

مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ

در آنجا [هم] مطاع [و هم] امين است

obeyed, and honest.

وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ

و رفيق شما مجنون نيست

your companion is not mad,

وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ

و قطعا آن [فرشته وحى] را در افق رخشان ديده

in truth he saw him (gabriel) on the clear horizon,

وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ

و او در امر غيب بخيل نيست

he is not grudging of the unseen.

وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ

و [قرآن] نيست سخن ديو رجيم

nor is this the word of a stoned satan.

فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ

پس به كجا می رويد

where then are you going?

إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ

اين [سخن] بجز پندى براى عالميان نيست

this is nothing but a reminder to the worlds,

لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ

براى هر يك از شما كه خواهد به راه راست رود

for whosoever of you would go straight,

وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ

و تا خدا پروردگار جهانها نخواهد [شما نيز] نخواهيد خواست

but you shall not, unless allah wills, the lord of all the worlds.