حزب 60 قرآن با ترجمه فارسی و انگلیسی
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا
و برای مشرکان [که از معبودان باطل دم می زنند و دل به دنیای فانی بسته اند] مَثَلی بزن: دو مرد را که به یکی از آنان دو باغ انگور دادیم و اطراف آن دو باغ را با درختان خرما پوشاندیم و فاصله میان آن دو باغ را کشتزاری قرار دادیم؛
و دو مرد (مؤمن و کافر) را برای امت مثل آر که به یکی از آنها دو باغ انگور دادیم و به نخل خرما اطرافش را پوشاندیم و عرصه میان آنها را کشتزار (برای گندم و سایر حبوبات) قرار دادیم.
give them the parable of two men. to one we gave two gardens of vines and surrounded them with palm trees and in between the two we placed a sown field.
اور انہیں دو شحصوں کی مثال سنا دو ان دونوں میں سے ایک لیے ہم نے انگور کے دو باغ تیار کیے اور ان کے گرد اگر کھجوریں لگائیں اوران دونو ں کے درمیان کھیتی بھی لگا رکھی تھی
سوره کهف آیه 32
كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا
هر یک از این دو باغ میوه اش را می داد و چیزی از آن میوه نمی کاست، و میان آن دو باغ، نهری [پر آب] روان کردیم.
آن دو باغ کاملا میوههای خود را بیهیچ آفت و نقصان بداد و در وسط آنها جوی آبی نیز روان ساختیم.
each of the two gardens yielded its produce and did not fail in the least and we made a river to gush through them,
دونوں باغ اپنے پھل لاتے ہیں اور پھل لانے میں کچھ کمی نہیں کرتے اور ان دونوں کے درمیان ہم نے ایک نہر بھی جاری کردی ہے
سوره کهف آیه 33
وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا
و برای او میوه [فراوان] بود، پس [مغرورانه] به رفیقش در حالی که با او گفتگو می کرد، گفت: من مال و ثروتم از تو بیشتر است و از جهت نَفَرات نیرومندترم.
و این مرد که دو باغ میوه بسیار داشت با رفیق خود (که مردی مؤمن و فقیر بود) در مقام گفتگو و مفاخرت برآمد و گفت: من از تو به دارایی بیشتر و از حیث خدم و حشم نیز عزیزتر و توانمندترم.
so he had fruit. as he spoke with his companion, as he was conversing with him, `my wealth is more abundant than yours and men have a greater respect for me. `
اور اسے پھل مل گیا پھر اس نے اپنے ساتھی سے باتیں کرتے ہوئے کہا کہ میں تجھ سے مال میں بھی زيادہ ہوں اور جماعت کے لحاظ سے بھی زیادہ معزز ہوں
سوره کهف آیه 34
وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا
و در حالی که [به سبب غرور و عصیان] بر خویشتن ستمکار بود، به باغش وارد شد [و] گفت: گمان نمی برم که این باغ هرگز نابود شود؛
و روزی به باغ خود در حالی که به نفس خود ستمکار بود (چون عمر را به کفر و گناه و غفلت از خدا میگذرانید با کمال غرور) داخل شد، گفت: گمان ندارم هرگز این باغ نابود شود.
and when, having wronged himself, he entered his garden, he said: `i do not think that this will ever perish!
اور اپنے باغ میں داخل ہوا ایسے حال میں کہ وہ اپنی جان پر ظلم کرنے والا تھا کہا میں نہیں خیال کرتا کہ یہ باغ کبھی برباد ہو گا
سوره کهف آیه 35
وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا
و گمان نمی کنم که قیامت برپا شود، و اگر هم [بر فرض] به پروردگارم بازگردانده شوم، یقیناً در بازگشت، جایگاهی بهتر از این را خواهم یافت.
و نیز گمان نمیکنم که روز قیامتی به پا شود و اگر (به فرض هم خدا و قیامتی باشد و) من به سوی خدای خود بازگردم البته (در آن جهان نیز) از این باغ دنیا منزلی بهتر خواهم یافت.
nor do i think that the hour will come. even if i returned to my lord, i should surely find a better place than this. `
اورمیں قیامت کو ہونے والی خیال نہیں کرتا اور البتہ اگر میں اپنے رب کے ہاں لوٹایا بھی گیا تو اس سے بھی بہتر جگہ پاؤں گا
سوره کهف آیه 36
قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا
رفیقش در حالی که با او گفتگو می کرد به او گفت: آیا به آنکه تو را از خاک سپس از نطفه آفرید، آن گاه تو را به صورت مردی درست و نیکو درآورد، کافر شده ای؟
رفیق (با ایمان و فقیر) او در مقام گفتگو (و اندرز) بدو گفت: آیا به خدایی که نخست از خاک و بعد از نطفه تو را آفرید و آنگاه مردی کامل و آراسته خلقت ساخت کافر شدی؟!
his companion said, during his conversation with him: `what, do you disbelieve in him who created you from dust, then from a spermdrop, and then fashioned you into a man!
اسے اس کے ساتھی نے گفتگو کے دوران میں نے کہا کیا تو اس کا منکر ہو گیا ہے جس نے تجھے مٹی سے پھر نطفہ سے بنایا پھر تجھے پورا آدمی بنا دیا
سوره کهف آیه 37
لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا
من [اقرار قلبی دارم که] اوست خدا، پروردگار من و هیچ کس را با پروردگارم شریک نمی گیرم؛
لیکن من پروردگارم آن خدای یکتاست و هرگز به خدای خود احدی را شریک نخواهم ساخت.
he is allah, my lord, and i will not associate anyone with my lord.
لیکن میرا تو الله ہی رب ہے اور میں اس کے ساتھ کسی کو شریک نہیں کروں گا
سوره کهف آیه 38
وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاء اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِن تُرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَوَلَدًا
و چرا وقتی به باغ خود، وارد شدی، نگفتی: آنچه خدا بخواهد [صورت می پذیرد] و هیچ نیرویی جز به وسیله خدا نیست؛ اگر مرا از جهت ثروت و فرزند کمتر از خودت می بینی.
و تو چرا وقتی به باغ خود درآمدی نگفتی که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قوهای نیست؟اگر تو مرا از خود به مال و فرزند کمتر دانی (به خود مغرور مشو که).
when you entered your garden why did you not say: "if allah wills; there is no power except by allah." though you see me lesser than yourself in wealth and children,
اور جب تو اپنے باغ میں آیا تھا تو نے کیوں نہ کہا جو الله چاہے تو ہوتا ہے اور الله کی مدد کے سوا کوئی طاقت نہیں اگر تو مجھے دیکھتا ہے کہ میں تجھ سے مال اور اولاد میں کم ہوں
سوره کهف آیه 39
فَعَسَى رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا
امید است پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا کند و از آسمان آسیبی دقیق و حساب شده بر باغ تو فرستد تا به صورت زمینی صاف و بی گیاه و لغزنده شود؛
امید است خدا مرا بهتر از باغ تو (در آخرت و دنیا) بدهد و بر بوستان تو آتشی فرستد که باغت یکسره نابود و با خاک صرف یکسان گردد.
maybe my lord will give me a garden better than yours, and send down a thunderbolt from heaven, so that in the morning it will be a slope of dust,
پھر امید ہے کہ میرا رب مجھے تیرے باغ سے بہتر دے اور اس پر لو کا ایک جھونکا آسمان سے بھیج دے پھر وہ چٹیل میدان ہوجائے
سوره کهف آیه 40
أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا
یا آب آن در زمین فرو رود که هرگز نتوانی آن را به دست آوری.
یا آبش به زمین فرو رود و دیگر هرگز نتوانی آب به دست آری (و باغت از بیآبی خشک شود).
or, in the morning its water will be drained into the earth so that you will not have a means to reach it. `
یا اس کا پانی خشک ہوجائے پھر تو اسے ہرگز تلاش کرکے نہ لاسکے گا
سوره کهف آیه 41
وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا
[عاقبت آن مغرور مشرک، به عذاب خدا دچار شد] و تمام میوه هایش از بین رفت، پس در حالی که همه داربست ها فرو ریخته [و تاک ها روی آن بود] و در [حسرت] هزینه های [فراوانی که] متحمل شده بود، دو دستش را زیر و رو می کرد، می گفت: ای کاش من احدی را با پروردگارم شریک نگرفته بودم.
و ثمره و میوههایش همه نابود گردید و او (از شدت حزن و اندوه) بر آنچه در باغ خرج کرده بود دست بر دست میزد که بنا و اشجارش همه ویران و خشک شده بود، و میگفت: ای کاش من احدی را به خدای خود شریک نمیساختم.
and all his fruit were destroyed, and in the morning he wrung his hands with grief at all he had spent on it, for it had collapsed upon its trellises, and he said: `would that i had not associated anyone with my lord! `
اور اس کا پھل سمیٹ لیا گیا پھر وہ اپنے ہاتھ ہی ملتا رہ گیا اس پر جو اس نے اس باغ میں خرچ کیا تھا اور وہ اپنی چھتریوں پر گرا پڑا تھا اور کہا کاش میں اپنے رب کے ساتھ کسی کو شریک نہیں کرتا
سوره کهف آیه 42
وَلَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنتَصِرًا
و برایش گروهی نبود که او را در برابر خدا یاری دهند، و خودش هم قدرت نداشت که عذاب را از خود برطرف کند.
و ابدا جز خدا هیچ گروهی نبود که آن گنهکار کافر را از قهر و خشم خدا یاری و حمایت کند و نه خود مدافع خویش بود.
he had no host to help him besides allah, and he was helpless
اور اس کی کوئی جماعت نہ تھی جو الله کےسوا اس کی مدد کرتے اور نہ وہ خود ہی بدلہ لے سکا
سوره کهف آیه 43
هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا
در آنجا [که گرفتاری از همه سو انسان را احاطه می کند] یاری دادن ویژه خدای به حقّ است. او از جهت پاداش بهتر و از نظر تأمین کردن عاقبت نیکوتر است.
آنجا ولایت و حکمفرمایی خاص خداست که به حق فرمان دهد و بهترین اجر و ثواب و عاقبت نیکو را هم او عطا کند.
that day. supremacy belongs only to allah, the true. he is the best to reward and the best ending.
یہاں سب اختیار الله سچے ہی کا ہے اسی کا انعام بہتر ہے اور اسی کا دیاہوا بدلہ اچھا ہے
سوره کهف آیه 44
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا
و زندگی دنیا را برای آنان وصف کن که [در سرعت زوال و ناپایداری] مانند آبی است که آن را از آسمان نازل کنیم، پس گیاه زمین به وسیله آن [به طور انبوه و در هم پیچیده] بروید، [و طراوت و سرسبزی شگفت انگیزی پدید آورد] آن گاه [در مدتی کوتاه] خشک و ریز ریز شود که بادها آن را به هر سو پراکنده کنند؛ و خدا بر هر کاری تواناست.
و برای امت، زندگانی دنیا را چنین مثل زن که ما آب بارانی از آسمان نازل کنیم و به آن آب، درختان و نباتات گوناگون زمین درهم پیچیده و خرم بروید، سپس همه درهم شکسته و خشک شود و به دست بادها زیر و زبر و پراکنده گردد، و خدا بر هر چیز اقتدار کامل دارد.
give to them a parable about this present life. it is like water we have sent down from the sky with which the plants of the earth mingle, and in the morning it is straw the wind scatters. allah is powerful over all things.
اور ان سے دنیا کی زندگی کی مثال بیان کرو مثل ایک پانی کے ہے جسے ہم نے آسمان سے برسایا پھر زمین کی روئیدگی پانی کے ساتھ مل گئی پھر وہ ریزہ ریز ہ ہو گئی کہ اسے ہوا ئیں اڑاتی پھرتی ہیں اور الله ہر چیز پر قدرت رکنے والا ہے
سوره کهف آیه 45
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا
مال و فرزندان، آرایش و زیور زندگی دنیا هستند، ولی اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ امید داشتن به آنها نیکوتر است.
مال و فرزندان زیب و زینت حیات دنیاست و اعمال صالح که (تا قیامت) باقی است نزد پروردگار از نظر ثواب بهتر و از نظر امیدمندی نیکوتر است.
wealth and children are the ornament of this present life. but the things that last and good deeds, are better with your lord in reward and hope.
مال اور اولاد تو دنیا کی زندگی کی رونق ہیں اور تیرے رب کے ہاں باقی رہنے والی نیکیاں ثواب اور آخرت کی امید کے لحاظ سے بہتر ہیں
سوره کهف آیه 46
وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا
و [یاد کن] روزی را که کوه ها را [از محل استقرارشان] برانیم و نابود کنیم، و زمین را هموار و آشکار ببینی، و همه آنان را [برای ورود به عرصه قیامت] محشور می کنیم، و هیچ یک از آنان را وانمی گذاریم.
و (یاد کن) روزی که ما کوهها را به رفتار آریم و زمین را صاف و بدون پست و بلندی آشکارا ببینی و همه را (در صف محشر از قبرها) برانگیزیم و یکی را فرو نگذاریم.
and on the day when we shall set the mountains in motion and you shall see the earth a leveled plain; when we gather them together, and would not leave even one behind,
اورجس دن ہم پہاڑوں کو چلائیں گے اور تو زمین کو صاف میدان دیکھے گا اور سب کو جمع کریں گے اور ان میں سے کسی کو بھی نہ چھوڑیں گے
سوره کهف آیه 47
وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَّقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّن نَّجْعَلَ لَكُم مَّوْعِدًا
و صف کشیده بر پروردگارت عرضه می شوند [به آنان گویند:] همانا [تنها] نزد ما آمدید، همان گونه که نخستین بار شما را [تنها] آفریدیم [شما در توانمندی ما نسبت به زنده کردن مردگان تردید داشتید] ، بلکه می پنداشتید برای حسابرسی اعمال شما موعدی قرار نخواهیم داد.
و خلایق را در صفی بر خدا عرضه کنند (و به کافران گفته شود: دیدید) همان گونه که اول بار شما را آفریدیم باز به سوی ما باز آمدید، اما شما (به خیال باطل) پنداشتید که هرگز برای شما وعده گاهی نمینهیم (و معادی در کار نیست).
and they shall be presented in ranks before your lord (who will say to them:) `you have returned to us as we created you the first time. no, you claimed we would not appoint a meeting for you!
اور سب تیرے رب کے سامنے صف باندھ کر پیش کیے جائیں گے البتہ تحقیق تم ہمارے پاس آئے ہو جیسا ہم نے تم کو پہلی بار پیدا کیا تھا بلکہ تم نے خیال کیا تھا کہ ہم تمہارے لیے کوئی وعدہ مقرر نہ کریں گے
سوره کهف آیه 48
وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا
کتاب [اعمال] هر کسی [در برابر دیدگانش] نهاده می شود، پس می رمان را می بینی که از آنچه در آن است هراسان و بیمناکند و می گویند: ای وای بر ما، این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته است مگر آنکه آن را به حساب آورده؟! و هر عملی را انجام داده اند، حاضر می یابند، و پروردگارت به هیچ کس ستم نخواهدکرد.
و کتاب اعمال نیک و بد خلق را پیش نهند، آن گاه اهل عصیان را از آنچه در نامه عمل آنهاست ترسان و هراسان بینی در حالی که (با خود) گویند: ای وای بر ما، این چگونه کتابی است که اعمال کوچک و بزرگ ما را سر مویی فرو نگذاشته جز آنکه همه را احصا کرده است؟! و در آن کتاب همه اعمال خود را حاضر بینند و خدا به هیچ کس ستم نخواهد کرد.
and the book shall be set in place, and you will see the sinners fearful of what is in it. ` they shall say: `woe to us! how is it, this book omits nothing small or great, all are counted! ` and they shall find what they did is present, and your lord will wrong no one.
اور اعمال نامہ رکھ دیا جائے گا پھر مجرموں کو دیکھے گا اس چیز سے ڈرنے والے ہوں گے جو اس میں ہے اور کہیں گے افسوس ہم پر یہ کیسا اعمال نامہ ہے کہ اس نے کوئی چھوٹی یا بڑی بات نہیں چھوڑی مگر سب کو محفوظ کیا ہوا ہے اورجو کچھ انہوں نے کیا تھا سب کو موجود پائیں گے اور تیرا رب کسی پر ظلم نہیں کرے گا
سوره کهف آیه 49
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا
و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. پس همه سجده کردند، جز ابلیس که از گروه جن بود، پس او از دایره فرمان پروردگارش بیرون رفت. [با این حال] آیا او و نسلش را به جای من سرپرست و یاور خود می گیرید، در حالی که آنها دشمن شمایند؟! [ابلیس ونسلش] برای ستمکاران، بد جایگزینی [به جای خدا] هستند.
و (یاد آر) وقتی که به فرشتگان فرمان دادیم که بر آدم همه سجده کنید، و آنها تمام سر به سجده فرود آوردند جز شیطان که از جنس جن (دیو) بود بدین جهت از طاعت خدای خود سرپیچید، پس آیا (شما فرزندان آدم) مرا فراموش کرده و شیطان و فرزندانش را دوست خود میگیرید در صورتی که آنها شما را سخت دشمنند؟ظالمان را (که به جای خدا شیطان را به طاعت برگزیدند) بسیار بد بدلی است.
when we said to the angels: `prostrate yourselves before adam, ` all prostrated themselves except iblis, who was one of the jinn, disobedient to the command of his lord. would you then take him and his descendants to be your guardians, other than me, when they are your clear enemy? how evil is the exchange for the harmdoers!
اور جب ہم نے فرشتوں سے کہا آدم کو سجدہ کرو تو سوائے ابلیس کے سب نے سجدہ کیا وہ جنوں میں سے تھا سو اپنے رب کے حکم کی نافرمانی کی پھر کیا تم مجھے چھوڑ کر اسے اور اس کی اولاد کو کارساز بناتے ہو حالانکہ وہ تمہارے دشمن ہیں بے انصافوں کو برا بدل ملا
سوره کهف آیه 50
مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا
من ابلیس و نسلش را در آفرینش آسمان ها و [در پدید آوردن] ،زمین و در آفرینش خودشان شاهد و گواه نگرفتم [تا یاریم دهند]؛ و من گمراه کنندگان را یار و مددکار خود نگرفته ام.
من در وقت آفرینش آسمانها و زمین و یا خلقت خود این مردم آنها را حاضر و گواه نساختم (و کمک از کسی نخواستم) و هرگز گمراه کنندگان را به مددکاری نگرفتم.
neither did i make them witnesses at the creation of the heavens and the earth, nor at their own creation. i would never take those who lead others astray to be my supporters.
نہ تو آسمان اور زمین کے بناتے وقت اور نہ انہیں بناتے وقت میں نے انہیں بلایا اورمیں گمراہ کرنے والوں کو اپنا مددگار بنانے والا نہ تھا
سوره کهف آیه 51
وَيَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَكَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُم مَّوْبِقًا
و [یاد کن] روزی را که [خدا به مشرکان] می گوید: کسانی [چون فرشتگان، جنّ و بت ها را] که می پنداشتید شریکان من [در قدرت و ربوبیّت] هستند، صدا بزنید [تا شما را از عذاب نجات دهند] پس آنان را صدا می زنند، ولی پاسخشان را نمی دهند و میان آنان و معبودهایشان هلاکت گاهی قرار می دهیم [که هر نوع رابطه ای را بین آنان ناممکن خواهد ساخت.]
و (یاد آر) روزی که خدا به کافران گوید: اکنون آنان را که شریک من گمان داشتید بخوانید (تا به فریاد شما رسند) ، آنها بخوانند و هیچ یک اجابت نکنند، و میان همه آنها (یعنی مشرکان و معبودانشان) جایگاهی سخت مهلک مقرر سازیم.
and the day he will say: `call on those whom you claimed to be my associates. ` they will invoke them, but they will receive no answer, for we shall place a gulf between them.
اورجس دن فرمائے گا میرے شریکوں کو پکارو جنہیں تم مانتے تھے پھر وہ انہیں پکاریں گے سو وہ انہیں جواب نہیں دیں گے اور ہم نے ان کے درمیان ہلاکت کی جگہ بنا دی ہے
سوره کهف آیه 52
وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا
می رمان، آتش را می بینند ویقین می کنند که در آن خواهند افتاد و راه بازگشتی از آن نمی یابند.
و آنگاه مردم بدکار آتش دوزخ را به چشم مشاهده کنند و بدانند که در آن خواهند افتاد و از آن ابدا مفرّی ندارند.
and when the evildoers see the fire of hell they will reckon it is there they shall fall. they shall find no escape from it.
اور گناہگار آگ کو دیکھیں گے اور سمجھیں گے کہ وہ اس میں گرنے والے ہیں اور اس سے بچنے کی کوئی راہ نہ پائیں گے
سوره کهف آیه 53
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا
بی تردید در این قرآن از هر گونه مثلی برای مردم بیان کردیم [ولی مردم به انکار آنها برخاستند]؛ و انسان از هر چیزی [با اصرار بر یک اعتقاد بی پایه] برخوردش [خصمانه تر و] ستیزه جو تر است.
و ما در این قرآن هرگونه مثال و بیان برای (هدایت) خلق آوردیم و لیکن آدمی بیشتر از هر چیز (با سخن حق) به جدال و خصومت برخیزد.
we have set forth for people in this koran all manner of parables; the human is the most disputatious of things.
اور البتہ تحقیق ہم نے اس قرآن میں ان لوگوں کے لیے ہر ایک مثال کو کئی طرح سے بیان کیا ہے اور انسان بڑا ہی جھگڑالو ہے
سوره کهف آیه 54
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا
و هنگامی که هدایت به سوی مردم آمد، چیزی مانع ایمان آوردن آنان و درخواست آمرزش از پروردگارشان نشد، مگر [کبر و دشمنی آنان با حق که در چنان فضایی آکنده از کبر و دشمنی گویی انتظار می بردند] که روش های [جاری ما در عذاب] پیشینیان [متکبّر کفر پیشه] به سراغشان آید، یا عذاب رویاروی به آنان رسد [تا آن زمان ایمان بیاورند و درخواست آمرزش کنند.]
و چون هدایت (الهی قرآن) به خلق رسید چیزی مردم را منع نکرد که آن هدایت را بپذیرند و به درگاه پروردگار خود توبه و استغفار کنند به جز آنکه (خواستند مستحق شوند تا) سنّت (عقوبت و هلاک) پیشینیان به اینان هم برسد و یا با مجازات و عذاب خدا روبرو شوند.
nothing prevented people from believing and seeking the forgiveness of their lord when guidance came to them, unless they are waiting for the fate of the ancients to overtake them, or that the punishment should come upon them face to face.
اور جب ان کے پاس ہدایت آئی تو انہیں ایمان لانے اور اپنے رب سے معافی مانگنے سے کوئی چیز مانع نہیں ہوئی سوائے اس کے کہ انہیں پہلی امتوں کا سا معاملہ پیش آئے یا عذاب ان کے سامنے آجائے
سوره کهف آیه 55
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا
و ما پیامبران را جز مژده رسان و بیم دهنده نمی فرستیم، و آنان که کافرند به وسیله سخن باطل، ستیزه جویی و نزاع می کنند تا به وسیله آن حق را تباه کنند! و آیات من و عذاب هایی که به آن بیمشان داده اند، به مسخره گرفتند.
و ما رسولان را جز برای بشارت (نیکان) و ترسانیدن (بدان) نمیفرستیم و کافران با سخنان بیهوده باطل میخواهند جدل کرده و حق را پایمال کنند، و آیات مرا و آنچه برای تنبیه و انذارشان آمد به استهزاء گرفتند.
we send our messengers only to proclaim glad tidings and to give warning. but the unbelievers dispute with false arguments so that they may belie the truth. they have taken my verses and warnings in mockery.
اور ہم رسولوں کو صرف خوشخبری دینے اور ڈرانے والا بنا کر بھیجتے ہیں اور کافر نا حق جھگڑا کرتے ہیں تاکہ ا س سے سچی بات کو ٹلا دیں اور انہوں نے میری آیتوں کو اور جس سے انہیں ڈرایا گیا ہے مذاق بنا لیا ہے
سوره کهف آیه 56
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا
و کیست ستمکارتر از کسی که به وسیله آیات پروردگارش پند داده شود، ولی از آنها روی برگرداند و دست آورد پیشین خود را [که کفر، جدال و ستیز با حق است] فراموش کند؟ به راستی ما بر دل های آنان پوشش هایی قرار داده ایم تا قرآن را نفهمند، و در گوش هایشان سنگینی نهادیم [تا آن را نشنوند]؛ و اگر آنان را به راه هدایت فراخوانی، هرگز و هیچ گاه هدایت نیابند.
و کیست ستمکارتر از آن کسی که متذکر آیات خدایش ساختند و بدانها پندش دادند و باز از آنها اعراض کرد و از اعمال زشتی که کرده بود به کلی فراموش کرد و ما (پس از اتمام حجت) بر دلهایشان پردهها (ی جهل و قساوت) انداختیم تا دیگر آیات ما را فهم نکنند، و گوش آنها را (از شنیدن سخن حق) سنگین ساختیم و اگر به هدایتشان بخوانی دیگر ابدا هدایت نخواهند یافت.
who is greater in evil than he who, when reminded of the verses of his lord, turns away from them and forgets what his hands have sent before him? we have placed veils over their hearts lest they should understand it, and there is heaviness in their ears. even if you call them to guidance, they will never be guided.
اور اس سے زیادہ ظالم کون ہے جسے اس کے رب کی آیتوں سے نصیحت کی جائے پھر ان سے منہ پھیر لے اور جو کچھ اس کے ہاتھوں نے آگے بھیجا ہے بھول جائے بے شک ہم نے ان کے دلوں پر پردے ڈال دیے ہیں کہ اسے نہ سمجھیں اور ان کے کانوں میں گرانی ہے اور اگر تو انہیں ہدایت کی طرف بلائے تو بھی وہ ہر گز کبھی راہ پر نہ آئیں گے
سوره کهف آیه 57
وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَل لَّهُم مَّوْعِدٌ لَّن يَجِدُوا مِن دُونِهِ مَوْئِلًا
و پروردگارت بسیار آمرزنده [و] صاحب رحمت است. اگر می خواست آنان را به کیفر گناهانی که مرتکب شده اند، مؤاخذه کند، قطعاً در عذابشان شتاب می نمود [اما چنین نمی کند] ، بلکه آنان را وعده گاهی است که هرگز در برابر آن کمترین پناهگاهی نخواهند یافت.
و خدای تو بسیار آمرزنده و بینهایت دارای کرم و رحمت است، اگر خواهد تا خلق را به کردارشان مؤاخذه کند همانا در عذابشان تعجیل و تسریع کند و لیکن برای (عذاب) آنان وقت معین (در عالم قیامت) مقرر است که از آن هرگز پناه و گریزگاهی نخواهند یافت.
your lord is forgiving, owner of mercy. had it been his will to take them to task for what they earned, he would have hastened their punishment; but they have an appointed hour from which they will never escape.
اور تیرا رب بڑا بخنشے والا رحمت والا ہے اگر ان کے کیے پر انہیں پکڑنا چاہتا تو فوراً ہی عذاب بھیج دیتا بلکہ ان کے لیے ایک معیاد مقرر ہے اس کے سوا کوئی پناہ کی جگہ نہیں پائیں گے
سوره کهف آیه 58
وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا
و آن شهرها [یی که داستانشان را بر تو خواندیم] هنگامی که اهل آنها [با کفر و تکذیب آیات خدا] به خود ستم ورزیدند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان وقتی معلوم مقرّر نمودیم.
و این است شهر و دیارهایی که اهل آن را چون ظلم و ستم کردند هلاک ساختیم و بر وقت هلاکشان موعدی معلوم مقرر گردانیدیم.
and those villages! when they became evil we destroyed them and appointed a meeting for their destruction.
اور یہ بستیاں ہیں جنہیں ہم نے ہلک کیا ہے جب انہوں نے ظلم کیا تھا اور ہم نے ان کی ہلاکت کا بھی ایک وقت مقرر کیا تھا
سوره کهف آیه 59
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا
و [یاد کن] هنگامی را که موسی به جوان [خدمت گزار] خود گفت: همواره می روم تا به محل برخورد آن دو دریا برسم [چه اینکه زود برسم] یا روزگاری طولانی به سفرم ادامه دهم، [در هر حال می روم تا برای تحصیل دانش بیشتر، عبد صالح حق را بیابم.]
و (به یاد آر) وقتی که موسی به شاگردش (یوشع که وصی و خلیفه او بود) گفت: من دست از طلب برندارم تا به مجمع البحرین (به محل برخورد دو دریا) برسم یا سالها عمر در طلب بگذرانم.
when moses said to his (assisting) youth: `i will not give up until i reach the point where the two seas meet even though i should go on for many years. `
اورجب موسیٰ نے اپنے جوان سے کہا کہ میں نہ ہٹوں گا یہاں تک کہ دو دریاؤں کے ملنے کی جگہ پر پہنچ جاؤں یا سالہا سال چلتا جاؤں
سوره کهف آیه 60
فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا
پس هنگامی که به محل برخورد دو دریا رسیدند، ماهی خود را [که برای خوردن فراهم کرده بودند] از یاد بردند، [آن] ماهی راه خود را [به طور سرازیر] در دریا پیش گرفت.
و چون موسی و شاگردش بدان مجمع البحرین رسیدند ماهی غذای خود را فراموش کردند و آن ماهی راه به دریا برگرفت و رفت.
but when they came to the point where the two met, they forgot their fish, which made its way burrowing into the sea.
پھر جب وہ دو دریاؤں کے جمع ہونے کی جگہ پر پہنچے دونوں اپنی مچھلی کو بھول گئے پھر مچھلی نے دریا میں سرنگ کی طرح کا راستہ بنا لیا
سوره کهف آیه 61
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا
وقتی [از آنجا] گذشتند، موسی به خدمت گزارش گفت: غذای صبح گاهی ما را بیاور که از این سفرمان سختی و خستگیِ بسیار دیدیم.
پس چون که از آن مکان بگذشتند موسی به شاگردش گفت: چاشت ما را بیاور که ما در این سفر رنج بسیار دیدیم.
and when they had gone further, he said to his assisting youth; `bring us our breakfast; we are worn out from our journey. `
پھر جب وہ دونوں آگے بڑھ گئے تو اپنے جوان سے کہا کہ ہمارا ناشہ لے آ۔ البتہ تحقیق ہم نے اس سفر میں تکلیف اٹھائی ہے
سوره کهف آیه 62
قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا
خدمت گزارش گفت: آیا ندانستی چون کنار آن سنگ جای گرفتیم، من ماهی را از یاد بردم و آن با وضعی شگفت انگیز راه خود را در دریا گرفت و رفت، و جز شیطان از خاطرم نبرد که آن را به یاد داشته باشم.
وی گفت: در نظر داری آنجا که بر سر سنگی منزل گرفتیم؟من (آنجا) ماهی را فراموش کردم و آن را جز شیطان از یادم نبرد و شگفت آنکه ماهی بریان راه دریا گرفت و برفت.
he replied: `what do you think, i forgot the fish when we were resting on the rock. none but satan made me forget to mention this it made its way into the sea in a marvelous fashion. `
کہا کیا تو نے دیکھا جب ہم اس پتھر کے پاس ٹھرے تومیں مچھلی کو وہیں بھول آیا اور مجھے شیطان ہی نے بھلایا ہے کہ اس کا ذکر کروں اور اس نے اپنی راہ سمندر میں عجیب طرح سے بنا لی
سوره کهف آیه 63
قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا
موسی گفت: این [جای فراموش کردن ماهی] همان است که ما در طلبش بودیم. پس با پی گرفتن جای پای خود [از راهی که آمده بودند] برگشتند.
موسی گفت: آنجا همان مقصدی است که ما در طلب آن بودیم، و از آن راهی که آمدند به آنجا برگشتند.
`this is what we have been seeking! ` said he, and they retraced their footsteps
کہا یہی ہے جو ہم چاہتے تھے پھر اپنے قدموں کے نشان دیکھتے ہی الٹے پھرے
سوره کهف آیه 64
فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا
پس بنده ای از بندگان ما را یافتند که او را از نزد خود رحمتی داده و از پیشگاه خود دانشی ویژه به او آموخته بودیم.
در آنجا بندهای از بندگان خاص ما را یافتند که او را رحمت و لطف خاصی از نزد خود عطا کردیم و هم از نزد خود وی را علم (لدنّی و اسرار غیب الهی) آموختیم.
and found one of our worshipers to whom we had given from our mercy, and to whom we had taught knowledge of ours.
پھر ہمارے بندوں میں سے ایک بندہ کو پایا جسے ہم نے اپنے ہاں سے رحمت دی تھی اوراسے ہم نے اپنے پاس سے ایک علم سکھایا تھا
سوره کهف آیه 65
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا
موسی به او گفت: آیا [اذن می دهی که] من تو را [به این هدف] پیروی کنم که از آنچه به تو آموخته اند، مایه رشدی به من بیاموزی؟
موسی به آن شخص دانا (و خضر زمان) گفت: آیا من تبعیت (و خدمت) تو کنم تا از علم لدنّی خود مرا بیاموزی؟
moses said to him: `may i follow you so that you can teach me of that you have learned of righteousness? `
اسے موسیٰ نے کہا کیا میں تیرے ساتھ رہوں اس شرط پر کہ تو مجھے سکھائے اس میں سے جو تجھے ہدایت کا طریقہ سکھایا گیا ہے
سوره کهف آیه 66
قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا
گفت: [ای موسی!] تو هرگز نمی توانی بر همراهی من شکیبایی ورزی.
آن عالم پاسخ داد که تو هرگز نمیتوانی که (تحمل اسرار کرده و) با من صبر پیشه کنی.
`you will not bear patiently with me, ` he replied.
کہا بے شک تو میرے ساتھ ہر گز صبر نہیں کر سکے گا
سوره کهف آیه 67
وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا
و چگونه می توانی بر چیزی که به آن احاطه [علمی ] نداری شکیبایی ورزی؟
و چگونه صبر توانی کرد بر چیزی که از علم آن آگهی کامل نیافتهای؟
`for how can you bear patiently with that which you have never encompassed in your knowledge? `
اورتو صبر کیسے کرے گا اس بات پر جو تیری سمجھ میں نہیں آئے گی
سوره کهف آیه 68
قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا
گفت: اگر خدا بخواهد، مرا شکیبا خواهی یافت، و هیچ فرمانی را از تو مخالفت نخواهم کرد.
موسی گفت: به خواست خدا مرا با صبر و تحمل خواهی یافت و هرگز در هیچ امر با تو مخالفت نخواهم کرد.
he (moses) said: `if allah wills, you shall find me patient, i shall not disobey your order. `
کہا انشاالله تو مجھے صابر ہی پائے گا اور میں کسی بات میں بھی تیری مخالفت نہیں کروں گا
سوره کهف آیه 69
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا
گفت: [ای موسی!] اگر دنبال من آمدی، از هیچ چیز از من مپرس تا خودم درباره [حقیقتِ] آن با تو آغاز سخن کنم.
آن عالم گفت: پس اگر تابع من شدی دیگر از هر چه من کنم هیچ سؤال مکن تا وقتی که من خود تو را از آن راز آگاه سازم.
he said: `if you follow me, you must not question me about anything till i myself speak to you concerning it. `
کہا پس اگر تو میرے ساتھ رہے تو مجھ سے کسی بات کا سوال نہ کر یہاں تک کہ میں تیرے سامنے اس کا ذکر کروں پس دونوں چلے
سوره کهف آیه 70
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا
پس هر دو به راه افتادند تا وقتی که در کشتی سوار شدند، او شکافی در کشتی ایجاد کرد. موسی گفت: آیا آن را شکافتی تا سرنشینانش را غرق کنی؟ به راستی که کاری بسیار زشت کردی!
سپس هر دو با هم برفتند تا وقتی که در کشتی سوار شدند. آن عالم کشتی را بشکست، موسی گفت: ای مرد، آیا کشتی شکستی تا اهل آن را به دریا غرق کنی؟! بسیار کار منکر و شگفتی به جای آوردی.
so they departed. when they boarded a ship, he bored a hole in it. `what, have you made a hole in it, ` he said, `is it to drown its passengers? you have done a dreadful thing. `
یہاں تک کہ جب کشتی میں سوار ہوئے تو اسے پھاڑ دیا کہا کیا تو نے اس لیے پھاڑا ہے کہ کشتی کے لوگوں کو غرق کر دے البتہ تو نے خطرناک بات کی ہے
سوره کهف آیه 71
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا
گفت: [ای موسی!] آیا نگفتم که تو هرگز نمی توانی بر همراهی من شکیبایی ورزی؟
گفت: آیا من نگفتم که هرگز ظرفیت و توانایی آنکه با من صبر کنی نداری؟
`did i not i tell you, ` he replied, `that you would not bear patiently with me? `
کہا کیا میں نے تجھے نہیں کہا تھا کہ تو میرے ساتھ صبر نہیں کر سکے گا
سوره کهف آیه 72
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا
گفت: مرا بر آنچه از یاد بردم، مؤاخذه مکن و در کارم به من سخت مگیر.
موسی گفت: (این یک بار) بر من مگیر که شرط خود را فراموش کردم و مرا تکلیف سخت طاقت فرسا نفرما.
moses said: `do not blame me for what i forgot, nor press me to do something which is too difficult, `
کہا میرے بھول جانے پر گرفت نہ کر اورمیرے معاملہ میں سختی نہ کر
سوره کهف آیه 73
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا
پس [هر دو] به راه افتادند تا [زمانی که] به نوجوانی برخوردند؛ پس [بنده ما] او را کشت. موسی گفت: آیا شخص بی گناهی را بدون آنکه کسی را کشته باشد، کُشتی؟ به راستی که کاری بسیار ناپسند مرتکب شدی!
و باز هم روان شدند تا به پسری برخوردند، او پسر را (بیگفتگو) به قتل رسانید. باز موسی گفت: آیا نفس محترمی که کسی را نکشته بود بیگناه کشتی؟همانا کار بسیار منکر و ناپسندی کردی.
and so they departed. thereafter they met a boy and he killed him. he (moses) exclaimed: `what, have you killed a pure soul and it was not done (in retaliation) for a soul you have done a terrible thing. `
پھر دونوں چلے یہاں تک کہ انہیں ایک لڑکا ملا تو اسے مار ڈالا کہا تو نے ایک بے گناہ کو ناحق مار ڈالا البتہ تو نے بڑی بات کی
سوره کهف آیه 74
https://janat1.ir/quran/?hizb=60
اشعــار دوبیتــی زیبــا
-
دوبیتی های ویژه ماه مبارک رمضان 50 شعر و پیامک
-
دوبیتی های شهادت حضرت عباس علیه السلام 30 شعر و اس ام اس
-
پیامک های شهادت دردانه ابی عبداله بیش از 20 شعر
مفـــاتیح الجنـــان
-
زیارت عاشورا همراه با ترجمه فارسی بیش از 17 میلیون بازدید
-
متن کامل زیارت وارث بیش از 2 میلیون بازدید
-
متن کامل زیارت ناحیه مقدسه بیش از 1 میلیون بازدید
سرفصل اصلی
114 سوره قرآن
- 1 . حمد
- 2 . بقره
- 3 . آل عمران
- 4 . نسا
- 5 . مائده
- 6 . انعام
- 7 . اعراف
- 8 . انفال
- 9 . توبه
- 10 . یونس
- 11 . هود
- 12 . یوسف
- 13 . رعد
- 14 . ابراهیم
- 15 . حجر
- 16 . نحل
- 17 . اسرا
- 18 . کهف
- 19 . مریم
- 20 . طه
- 21 . انبیا
- 22 . حج
- 23 . مومنون
- 24 . نور
- 25 . فرقان
- 26 . شعرا
- 27 . نمل
- 28 . قصص
- 29 . عنکبوت
- 30 . روم
- 31 . لقمان
- 32 . سجده
- 33 . احزاب
- 34 . سبا
- 35 . فاطر
- 36 . یس
- 37 . صافات
- 38 . ص
- 39 . زمر
- 40 . غافر
- 41 . فصلت
- 42 . شوری
- 43 . زخرف
- 44 . دخان
- 45 . جاثیه
- 46 . احقاف
- 47 . محمد
- 48 . فتح
- 49 . حجرات
- 50 . ق
- 51 . ذاریات
- 52 . طور
- 53 . نجم
- 54 . قمر
- 55 . الرحمن
- 56 . واقعه
- 57 . حدید
- 58 . مجادله
- 59 . حشر
- 60 . ممتحنه
- 61 . صف
- 62 . جمعه
- 63 . منافقون
- 64 . تغابن
- 65 . طلاق
- 66 . تحریم
- 67 . ملک
- 68 . قلم
- 69 . الحاقة
- 70 . معارج
- 71 . نوح
- 72 . جن
- 73 . مزمل
- 74 . مدثر
- 75 . قیامة
- 76 . انسان
- 77 . مرسلات
- 78 . نبا
- 79 . نازعات
- 80 . عبس
- 81 . تکویر
- 82 . انفطار
- 83 . مطففین
- 84 . انشقاق
- 85 . بروج
- 86 . طارق
- 87 . اعلی
- 88 . غاشیة
- 89 . فجر
- 90 . بلد
- 91 . شمس
- 92 . لیل
- 93 . ضحی
- 94 . انشراح
- 95 . التین
- 96 . علق
- 97 . قدر
- 98 . بینه
- 99 . زلزال
- 100 . عادیات
- 101 . قارعه
- 102 . تکاثر
- 103 . عصر
- 104 . همزة
- 105 . فیل
- 106 . قریش
- 107 . ماعون
- 108 . کوثر
- 109 . کافرون
- 110 . نصر
- 111 . لهب
- 112 . توحید
- 113 . فلق
- 114 . ناس
- 115 . اطلاعات قرآن
30 جزء قرآن
120 حزب قرآن
- حزب 1
- حزب 2
- حزب 3
- حزب 4
- حزب 5
- حزب 6
- حزب 7
- حزب 8
- حزب 9
- حزب 10
- حزب 11
- حزب 12
- حزب 13
- حزب 14
- حزب 15
- حزب 16
- حزب 17
- حزب 18
- حزب 19
- حزب 20
- حزب 21
- حزب 22
- حزب 23
- حزب 24
- حزب 25
- حزب 26
- حزب 27
- حزب 28
- حزب 29
- حزب 30
- حزب 31
- حزب 32
- حزب 33
- حزب 34
- حزب 35
- حزب 36
- حزب 37
- حزب 38
- حزب 39
- حزب 40
- حزب 41
- حزب 42
- حزب 43
- حزب 44
- حزب 45
- حزب 46
- حزب 47
- حزب 48
- حزب 49
- حزب 50
- حزب 51
- حزب 52
- حزب 53
- حزب 54
- حزب 55
- حزب 56
- حزب 57
- حزب 58
- حزب 59
- حزب 60
- حزب 61
- حزب 62
- حزب 63
- حزب 64
- حزب 65
- حزب 66
- حزب 67
- حزب 68
- حزب 69
- حزب 70
- حزب 71
- حزب 72
- حزب 73
- حزب 74
- حزب 75
- حزب 76
- حزب 77
- حزب 78
- حزب 79
- حزب 80
- حزب 81
- حزب 82
- حزب 83
- حزب 84
- حزب 85
- حزب 86
- حزب 87
- حزب 88
- حزب 89
- حزب 90
- حزب 91
- حزب 92
- حزب 93
- حزب 94
- حزب 95
- حزب 96
- حزب 97
- حزب 98
- حزب 99
- حزب 100
- حزب 101
- حزب 102
- حزب 103
- حزب 104
- حزب 105
- حزب 106
- حزب 107
- حزب 108
- حزب 109
- حزب 110
- حزب 111
- حزب 112
- حزب 113
- حزب 114
- حزب 115
- حزب 116
- حزب 117
- حزب 118
- حزب 119
- حزب 120
604 صفحه قرآن عثمان طه
- صفحه 1
- صفحه 2
- صفحه 3
- صفحه 4
- صفحه 5
- صفحه 6
- صفحه 7
- صفحه 8
- صفحه 9
- صفحه 10
- صفحه 11
- صفحه 12
- صفحه 13
- صفحه 14
- صفحه 15
- صفحه 16
- صفحه 17
- صفحه 18
- صفحه 19
- صفحه 20
- صفحه 21
- صفحه 22
- صفحه 23
- صفحه 24
- صفحه 25
- صفحه 26
- صفحه 27
- صفحه 28
- صفحه 29
- صفحه 30
- صفحه 31
- صفحه 32
- صفحه 33
- صفحه 34
- صفحه 35
- صفحه 36
- صفحه 37
- صفحه 38
- صفحه 39
- صفحه 40
- صفحه 41
- صفحه 42
- صفحه 43
- صفحه 44
- صفحه 45
- صفحه 46
- صفحه 47
- صفحه 48
- صفحه 49
- صفحه 50
- صفحه 51
- صفحه 52
- صفحه 53
- صفحه 54
- صفحه 55
- صفحه 56
- صفحه 57
- صفحه 58
- صفحه 59
- صفحه 60
- صفحه 61
- صفحه 62
- صفحه 63
- صفحه 64
- صفحه 65
- صفحه 66
- صفحه 67
- صفحه 68
- صفحه 69
- صفحه 70
- صفحه 71
- صفحه 72
- صفحه 73
- صفحه 74
- صفحه 75
- صفحه 76
- صفحه 77
- صفحه 78
- صفحه 79
- صفحه 80
- صفحه 81
- صفحه 82
- صفحه 83
- صفحه 84
- صفحه 85
- صفحه 86
- صفحه 87
- صفحه 88
- صفحه 89
- صفحه 90
- صفحه 91
- صفحه 92
- صفحه 93
- صفحه 94
- صفحه 95
- صفحه 96
- صفحه 97
- صفحه 98
- صفحه 99
- صفحه 100
- صفحه 101
- صفحه 102
- صفحه 103
- صفحه 104
- صفحه 105
- صفحه 106
- صفحه 107
- صفحه 108
- صفحه 109
- صفحه 110
- صفحه 111
- صفحه 112
- صفحه 113
- صفحه 114
- صفحه 115
- صفحه 116
- صفحه 117
- صفحه 118
- صفحه 119
- صفحه 120
- صفحه 121
- صفحه 122
- صفحه 123
- صفحه 124
- صفحه 125
- صفحه 126
- صفحه 127
- صفحه 128
- صفحه 129
- صفحه 130
- صفحه 131
- صفحه 132
- صفحه 133
- صفحه 134
- صفحه 135
- صفحه 136
- صفحه 137
- صفحه 138
- صفحه 139
- صفحه 140
- صفحه 141
- صفحه 142
- صفحه 143
- صفحه 144
- صفحه 145
- صفحه 146
- صفحه 147
- صفحه 148
- صفحه 149
- صفحه 150
- صفحه 151
- صفحه 152
- صفحه 153
- صفحه 154
- صفحه 155
- صفحه 156
- صفحه 157
- صفحه 158
- صفحه 159
- صفحه 160
- صفحه 161
- صفحه 162
- صفحه 163
- صفحه 164
- صفحه 165
- صفحه 166
- صفحه 167
- صفحه 168
- صفحه 169
- صفحه 170
- صفحه 171
- صفحه 172
- صفحه 173
- صفحه 174
- صفحه 175
- صفحه 176
- صفحه 177
- صفحه 178
- صفحه 179
- صفحه 180
- صفحه 181
- صفحه 182
- صفحه 183
- صفحه 184
- صفحه 185
- صفحه 186
- صفحه 187
- صفحه 188
- صفحه 189
- صفحه 190
- صفحه 191
- صفحه 192
- صفحه 193
- صفحه 194
- صفحه 195
- صفحه 196
- صفحه 197
- صفحه 198
- صفحه 199
- صفحه 200
- صفحه 201
- صفحه 202
- صفحه 203
- صفحه 204
- صفحه 205
- صفحه 206
- صفحه 207
- صفحه 208
- صفحه 209
- صفحه 210
- صفحه 211
- صفحه 212
- صفحه 213
- صفحه 214
- صفحه 215
- صفحه 216
- صفحه 217
- صفحه 218
- صفحه 219
- صفحه 220
- صفحه 221
- صفحه 222
- صفحه 223
- صفحه 224
- صفحه 225
- صفحه 226
- صفحه 227
- صفحه 228
- صفحه 229
- صفحه 230
- صفحه 231
- صفحه 232
- صفحه 233
- صفحه 234
- صفحه 235
- صفحه 236
- صفحه 237
- صفحه 238
- صفحه 239
- صفحه 240
- صفحه 241
- صفحه 242
- صفحه 243
- صفحه 244
- صفحه 245
- صفحه 246
- صفحه 247
- صفحه 248
- صفحه 249
- صفحه 250
- صفحه 251
- صفحه 252
- صفحه 253
- صفحه 254
- صفحه 255
- صفحه 256
- صفحه 257
- صفحه 258
- صفحه 259
- صفحه 260
- صفحه 261
- صفحه 262
- صفحه 263
- صفحه 264
- صفحه 265
- صفحه 266
- صفحه 267
- صفحه 268
- صفحه 269
- صفحه 270
- صفحه 271
- صفحه 272
- صفحه 273
- صفحه 274
- صفحه 275
- صفحه 276
- صفحه 277
- صفحه 278
- صفحه 279
- صفحه 280
- صفحه 281
- صفحه 282
- صفحه 283
- صفحه 284
- صفحه 285
- صفحه 286
- صفحه 287
- صفحه 288
- صفحه 289
- صفحه 290
- صفحه 291
- صفحه 292
- صفحه 293
- صفحه 294
- صفحه 295
- صفحه 296
- صفحه 297
- صفحه 298
- صفحه 299
- صفحه 300
- صفحه 301
- صفحه 302
- صفحه 303
- صفحه 304
- صفحه 305
- صفحه 306
- صفحه 307
- صفحه 308
- صفحه 309
- صفحه 310
- صفحه 311
- صفحه 312
- صفحه 313
- صفحه 314
- صفحه 315
- صفحه 316
- صفحه 317
- صفحه 318
- صفحه 319
- صفحه 320
- صفحه 321
- صفحه 322
- صفحه 323
- صفحه 324
- صفحه 325
- صفحه 326
- صفحه 327
- صفحه 328
- صفحه 329
- صفحه 330
- صفحه 331
- صفحه 332
- صفحه 333
- صفحه 334
- صفحه 335
- صفحه 336
- صفحه 337
- صفحه 338
- صفحه 339
- صفحه 340
- صفحه 341
- صفحه 342
- صفحه 343
- صفحه 344
- صفحه 345
- صفحه 346
- صفحه 347
- صفحه 348
- صفحه 349
- صفحه 350
- صفحه 351
- صفحه 352
- صفحه 353
- صفحه 354
- صفحه 355
- صفحه 356
- صفحه 357
- صفحه 358
- صفحه 359
- صفحه 360
- صفحه 361
- صفحه 362
- صفحه 363
- صفحه 364
- صفحه 365
- صفحه 366
- صفحه 367
- صفحه 368
- صفحه 369
- صفحه 370
- صفحه 371
- صفحه 372
- صفحه 373
- صفحه 374
- صفحه 375
- صفحه 376
- صفحه 377
- صفحه 378
- صفحه 379
- صفحه 380
- صفحه 381
- صفحه 382
- صفحه 383
- صفحه 384
- صفحه 385
- صفحه 386
- صفحه 387
- صفحه 388
- صفحه 389
- صفحه 390
- صفحه 391
- صفحه 392
- صفحه 393
- صفحه 394
- صفحه 395
- صفحه 396
- صفحه 397
- صفحه 398
- صفحه 399
- صفحه 400
- صفحه 401
- صفحه 402
- صفحه 403
- صفحه 404
- صفحه 405
- صفحه 406
- صفحه 407
- صفحه 408
- صفحه 409
- صفحه 410
- صفحه 411
- صفحه 412
- صفحه 413
- صفحه 414
- صفحه 415
- صفحه 416
- صفحه 417
- صفحه 418
- صفحه 419
- صفحه 420
- صفحه 421
- صفحه 422
- صفحه 423
- صفحه 424
- صفحه 425
- صفحه 426
- صفحه 427
- صفحه 428
- صفحه 429
- صفحه 430
- صفحه 431
- صفحه 432
- صفحه 433
- صفحه 434
- صفحه 435
- صفحه 436
- صفحه 437
- صفحه 438
- صفحه 439
- صفحه 440
- صفحه 441
- صفحه 442
- صفحه 443
- صفحه 444
- صفحه 445
- صفحه 446
- صفحه 447
- صفحه 448
- صفحه 449
- صفحه 450
- صفحه 451
- صفحه 452
- صفحه 453
- صفحه 454
- صفحه 455
- صفحه 456
- صفحه 457
- صفحه 458
- صفحه 459
- صفحه 460
- صفحه 461
- صفحه 462
- صفحه 463
- صفحه 464
- صفحه 465
- صفحه 466
- صفحه 467
- صفحه 468
- صفحه 469
- صفحه 470
- صفحه 471
- صفحه 472
- صفحه 473
- صفحه 474
- صفحه 475
- صفحه 476
- صفحه 477
- صفحه 478
- صفحه 479
- صفحه 480
- صفحه 481
- صفحه 482
- صفحه 483
- صفحه 484
- صفحه 485
- صفحه 486
- صفحه 487
- صفحه 488
- صفحه 489
- صفحه 490
- صفحه 491
- صفحه 492
- صفحه 493
- صفحه 494
- صفحه 495
- صفحه 496
- صفحه 497
- صفحه 498
- صفحه 499
- صفحه 500
- صفحه 501
- صفحه 502
- صفحه 503
- صفحه 504
- صفحه 505
- صفحه 506
- صفحه 507
- صفحه 508
- صفحه 509
- صفحه 510
- صفحه 511
- صفحه 512
- صفحه 513
- صفحه 514
- صفحه 515
- صفحه 516
- صفحه 517
- صفحه 518
- صفحه 519
- صفحه 520
- صفحه 521
- صفحه 522
- صفحه 523
- صفحه 524
- صفحه 525
- صفحه 526
- صفحه 527
- صفحه 528
- صفحه 529
- صفحه 530
- صفحه 531
- صفحه 532
- صفحه 533
- صفحه 534
- صفحه 535
- صفحه 536
- صفحه 537
- صفحه 538
- صفحه 539
- صفحه 540
- صفحه 541
- صفحه 542
- صفحه 543
- صفحه 544
- صفحه 545
- صفحه 546
- صفحه 547
- صفحه 548
- صفحه 549
- صفحه 550
- صفحه 551
- صفحه 552
- صفحه 553
- صفحه 554
- صفحه 555
- صفحه 556
- صفحه 557
- صفحه 558
- صفحه 559
- صفحه 560
- صفحه 561
- صفحه 562
- صفحه 563
- صفحه 564
- صفحه 565
- صفحه 566
- صفحه 567
- صفحه 568
- صفحه 569
- صفحه 570
- صفحه 571
- صفحه 572
- صفحه 573
- صفحه 574
- صفحه 575
- صفحه 576
- صفحه 577
- صفحه 578
- صفحه 579
- صفحه 580
- صفحه 581
- صفحه 582
- صفحه 583
- صفحه 584
- صفحه 585
- صفحه 586
- صفحه 587
- صفحه 588
- صفحه 589
- صفحه 590
- صفحه 591
- صفحه 592
- صفحه 593
- صفحه 594
- صفحه 595
- صفحه 596
- صفحه 597
- صفحه 598
- صفحه 599
- صفحه 600
- صفحه 601
- صفحه 602
- صفحه 603
- صفحه 604
امام جعفر صادق عليه السلام می فرمایند :
هرکس دوست دارد در روز قیامت بر سر سفرههای نور بنشیند، پس از زائران حسین بن علی (علیه السلام) باشد.
مَن سَرَّهُ أنْ یَکونَ عَلَی مَوائِدِ النُّورِ یَوْمَ القیِامَةِ فَلْیَکُن مِنْ زُوّارِ الحُسَینِ بنِ عَلیٍّ.
بحار الأنوار جلد 98، صفحه 72
حکمت 111 نهج البلاغه
(پس از بازگشت از جنگ صفّین، یکى از یاران دوست داشتنى امام، سهل بن حنیف از دنیا رفت.) اگر کوهى مرا دوست بدارد، در هم فرو می ریزد.
نمایش متن عربی حکمت
وقد توفی سهل بن حُنَیْفٍ الاَنصاری بالكوفة بعد مرجعه معه من صفین، وكان من أحبّ الناس إلیه: لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ
2. انتقال اسرا به زندان كوفه بعد از مجلس شوم ابن زياد
3. انتشار خبر شهادت امام حسين(ع)در مدينه و شام توسط ابن زياد
4. شهادت عبدالله بن عفيف مبارزنابينا در جنگ هاي امام علي(ع)در اعتراض ابن زياد به اميرالمومنين و امام حسين(ع)
برنامه های مجمع
در تمام رده های سنی
در رشته های :
خواهران : چهارشنبه ها ساعت 19
برادران : چهارشنبه ها ساعت 21:30
همراه با سخنرانی استاد حوزه
آمار بازدید و محتویات
تعداد افراد آنلاین : 306
تعداد بازدید امروز : 96,307
تعداد احادیث و روایات : 4,142
تعداد مقالات سایت : 16
تعداد بقاع متبرکه : 15
تعداد سخنرانی ها : 45
تعداد اشعار دوبیتی : 2,607
تعداد شخصیت ها : 7