صفحه 43 قرآن با عثمان طه ترجمه فارسی و انگلیسی

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :

                 

اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده اند آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در می برد و[لى] كسانى كه كفر ورزيده اند سرورانشان [همان عصيانگران=] طاغوتند كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در می برند آنان اهل آتشند كه خود در آن جاودانند

allah is the guardian of those who believe. he brings them out from darkness into the light. as for those who disbelieve, their guides are idols, they bring them out from the light into darkness. they are the companions of the fire and shall live in it for ever.

سوره بقره آیه 257


أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَآجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

آيا از (حال ) آن كس كه چون خدا به او پادشاهى داده بود (و بدان می نازيد، و) در باره پروردگار خود با ابراهيم محاجّه (می )كرد، خبر نيافتی ؟ آنكاه كه ابراهيم گفت : (پروردگار من همان كسى است كه زنده می كند و می ميراند.) گفت : (من (هم ) زنده می كنم و (هم ) می ميرانم .) ابراهيم گفت : (خدا(ى من ) خورشيد را از خاور برمی آورد، تو آن را از باختر برآور.) پس آن كس كه كفر ورزيده بود مبهوت ماند. و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمی كند.

have you not seen he who argued with abraham about his lord that allah had given him the kingship! when abraham said: `my lord is he who revives, and causes to die. ` he said: `i revive, and cause to die. ` abraham said: `allah brings up the sun from the east; so you bring it from the west! ` then he who disbelieved became pale. allah does not guide the nation, the harmdoers.

سوره بقره آیه 258


أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هََذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

يا چون آن كس كه به شهرى كه بامهايش يكسر فرو ريخته بود، عبور كرد؛ (و با خود می )گفت : (چگونه خداوند، (اهل ) اين (ويرانكده ) را پس از مرگشان زنده می كند؟). پس خداوند، او را (به مدت ) صد سال ميراند. آنگاه او را برانگيخت ، (و به او) گفت : (چقدر درنگ كردی ؟) گفت : (يك روز يا پاره اى از روز را درنگ كردم .) گفت : ((نه ) بلكه صد سال درنگ كردی ، به خوراك و نوشيدنى خود بنگر (كه طعم و رنگ آن ) تغيير نكرده است ، و به درازگوش خود نگاه كن (كه چگونه متلاشى شده است . اين ماجرا براى آن است كه هم به تو پاسخ گوييم ) و هم تو را (در مورد معاد) نشانه اى براى مردم قرار دهيم . و به (اين ) استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پيوند می دهيم ؛ سپس گوشت بر آن می پوشانيم .) پس هنگامى كه (چگونگى زنده ساختن مرده ) براى او آشكار شد، گفت : ((اكنون ) می دانم كه خداوند بر هر چيزى تواناست .)

or of him, who, when passing by the ruined village that was fallen on its roofs, remarked: `how can allah give life to this after its death? ` thereupon allah caused him to die, and after a hundred years he revived him. he asked: `how long have you remained? ` `a day, ` he replied, `or part of a day. ` allah said: `rather, you have remained a hundred years. look at your food and drink; they have not rotted. and look at your donkey (that had died). we will make you a sign to the people. and look at the bones (of your donkey) how we shall revive them and clothe them with flesh. ` and when it had all become clear to him, he said: `i know that allah has power over all things. `

سوره بقره آیه 259


https://janat1.ir/quran/?page=43

تعداد بازدید این سوره : 0

سرفصل اصلی





دوشنبه, ۱۲ آذر , ۱۴۰۳
الإثنين 30 جماد أول 1446
Monday, 2 December , 2024

امام حسن مجتبي عليه السلام می فرمایند :

مردي به امام حسن - عليه السلام - گفت: من شيعه و پيرو شما هستم، امام حسن - عليهِ السَّلام - فرمود: اي بنده خدا اگر در برابر «اوامر» و «نواهي» ما مطيع باشي در ادعايت صادق هستي و اگر اين چنين نيستي با اين ادعايت بر گناهان خود افزوده اي و وقتي که در اين مرتبه قرار نداري ادعاي آن را نيز بر زبان مياور که دروغ است و بر گناهانت مي افزايد، پس نگو من شيعه شما هستم، بلكه بگو من يکي از دوستداران شمايم و با دشمنان شما دشمنم و در اين صورت به خير و نيکي خواهي بود و به سوي خير و نيکي نيز خواهي رفت.

قالَ رَجُلٌ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ - عليهِ السَّلام - : إنَّي شِيعَتُکمْ! فقالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ - عليهِ السَّلام - : يا عَبْدَ اللهِ إنْ کنْتَ لَنا فِي أوامِرِنا وَ زَواجِرِنا مُطِيعاً فَقَدْ صَدَقْتَ وَ إنْ کنْتَ بِخِلافِ ذلِک فَلا تَزِدْ فِي ذُنُوبِک بِدَعْواک مَرْتَبَةً ... .

لئالي الاخبار، جلد 5، صفحه 157

حکمت 258 نهج البلاغه

هر گاه تهیدست شدید با صدقه دادن، با خدا تجارت کنید.
نمایش متن عربی حکمت



برنامه های مجمع

آمار بازدید و محتویات