حکمت ها، نامه ها و خطبه های نهج البلاغه با ترجمه فارسی و انگلیسی

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:

در میان متن کلمه , عبارت را جستجو کن.
تعداد بازدید این مطلب : 109369                                           تعداد مطالب یافت شده : 560

نکوهش از فرمانده شکست خورده

پس از یاد خدا و درود! سستی انسان در انجام کارهایی که بر عهده اوست، و پافشاری در کاری که از مسولیت او خارج است، نشانه ناتوانی آشکار، و اندیشه ویرانگر است. اقدام تو به تاراج مردم (قرقیسا) در مقابل رها کردن پاسداری از مرزهایی که تو را بر آن گمارده بودیم و کسی در آنجا نیست تا آنجا را حفظ کند، و سپاه دشمن را از آن مرزها دور سازد، اندیشه‏ای باطل است. تو در آنجا پلی شده‏ای که دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند، نه قدرتی داری که با تو نبرد کنند، و نه هیبتی داری از تو بترسند و بگریزند، نه مرزی را می‏توانی حفظ کنی، و نه شوکت دشمن را می‏توانی درهم بشکنی، نه نیازهای مردم دیارت را کفایت می‏کنی، و نه امام خود را راضی نگه می‏داری.

یجتاز به من جیش العدو طالباً الغارة. أما بعد، فإن تضییع المرء ما ولی، وتکلفه ما کفی، لعجز حاضر، ورأی متبر، وإن تعاطیک الغارة علی أهل قرقیسیا، وتعطیلک مسالحک التی ولیناک لیس بها من یمنعها، ولا یرد الجیش عنها لرأی شعاع. فقد صرت جسراً لمن أراد الغارة من أعدائک علی أولیائک، غیر شدید المنکب، ولا مهیب الجانب، ولا ساد ثغرةً، ولا کاسر لعدو شوکةً، ولا مغن عن أهل مصره، ولا مجز عن أمیره.

خطبه -28 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=541

مظلومیت امام در خلافت

پس از یاد خدا و درود! خداوند سبحان محمد صلی الله علیه واله را فرستاد تا بیم‏دهنده جهانیان، و گواه پیامبران پیش از خود باشد، آنگاه که پیامبر صلی الله علیه واله به سوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در کار حکومت با یکدیگر درگیر شدند، سوگند بخدا نه در فکرم می‏گذشت، و نه در خاطرم می‏آمد که عرب خلافت را پس از رسول خدا صلی الله علیه واله از اهل بیت او بگرداند، یا مرا پس از وی از عهده‏دار شدن حکومت باز دارند، تنها چیزی که نگرانم کرد شتافتن مردم به سوی فلان شخص بود که با او بیعت کردند. من دست باز کشیدم، تا آنجا که دیدم گروهی از اسلام باز گشته، می‏خواهند دین محمد صلی الله علیه واله را نابود سازند، پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنه‏ای در آن بینم یا شاهد نابودی آن باشم، که مصیبت آن بر من سخت‏تر از رها کردن حکومت بر شماست، که کالای چند روزه دنیاست، به زودی ایام آن می‏گذرد چنانکه سراب ناپدید شود، یا چونان پاره های ابر که زود پراکنده می‏گردد. پس در میان آن آشوب و غوغا بپا خواستم تا آنکه باطل از میان رفت، و دین استقرار یافته، آرام شد. (بخشی از همین نامه است) شجاعت و دشمن شناسی امام علیه السلام به خدا سوگند! اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، در حالی که آنان تمام روی زمین را پر کرده باشند، نه باکی داشته، و نه می‏هراسم، من گمراهی آنان و هدایت خود را که بر آن استوارم، آگاهم، و از طرف پروردگارم به یقین رسیده‏ام، و همانا من برای ملاقات پروردگار مشتاق، و به پاداش او امیدوارم. لکن از این اندوهناکم که بیخردان، و تبهکاران این امت حکومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند، و بندگان او را به بردگی کشند، با نیکوکاران در جنگ، و با فاسقان همراه باشند، زیرا از آنان کسی در میان شماست که شراب نوشید و حد بر او جاری شد، و کسی که اسلام را نپذیرفت اما به ناحق بخششهایی به او عطا گردید. اگر اینگونه حوادث نبود شما را برنمی‏انگیختم، و سرزنشتان نمی‏کردم، و شما را به گردآوری تشویق نمی‏نمودم، و آنگاه که سر باز می‏زدید رهاتان می‏کردم. آیا نمی‏بینید که مرزهای شما را تصرف کردند؟ و شهرها را گشودند؟ و دستاوردهای شما را غارت کردند؟ و در میان شهرهای شما آتش جنگ را برافروختند؟ برای جهاد با دشمنان کوچ کنید. خدا شما را رحمت کند، در خانه های خود نمانید، که به ستم گرفتار، و به خواری دچار خواهید شد، و بهره زندگی شما از همه پست‏تر خواهد بود، و همانا برادر جنگ، بیداری و هوشیاری است هر آن کس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید. با درود.

أما بعد، فإن الله سبحانه بعث محمداً _صلی الله علیه وآله و سلم _ نذیراً للعالمین، ومهیمناً علی المرسلین. فلما مضی _علیه السلام_ تنازع المسلمون الأمر من بعده. فوالله ما کان یلقی فی روعی، ولا یخطر ببالی، أن العرب تزعج هذا الأمر من بعده _صلی الله علیه وآله و سلم _ عن أهل بیته، ولا أنهم منحوه عنی من بعده! فما راعنی إلا انثیال الناس علی فلان یبایعونه، فأمسکت یدی حتی رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الإسلام، یدعون إلی محق دین محمد _صلی الله علیه وآله و سلم _ فخشیت إن لم أنصر الإسلام أهله أن أری فیه ثلماً أو هدماً، تکون المصیبة به علی أعظم من فوت ولایتکم التی إنما هی متاع أیام قلائل، یزول منها ما کان، کما یزول السراب، أو کما یتقشع السحاب، فنهضت فی تلک الأحداث حتی زاح الباطل وزهق، واطمأن الدین وتنهنه. ومنه: إنی والله لو لقیتهم واحداً وهم طلاع الأرض کلها ما بالیت ولا استوحشت، وإنی من ضلالهم الذی هم فیه والهدی الذی أنا علیه لعلی بصیرة من نفسی ویقین من ربی. وإنی إلی لقاء الله لمشتاق، وحسن ثوابه لمنتظر راج، ولکننی آسی أن یلی أمرهذه الأمة سفهاؤها وفجارها، فیتخذوا مال الله دولاً، وعباده خولاً، والصالحین حرباً، والفاسقین حزباً، فإن منهم الذی قد شرب فیکم الحرام، وجلد حداً فی الإسلام، وإن منهم من لم یسلم حتی رضخت له علی الإسلام الرضائخ، فلولا ذلک ما أکثرت تألیبکم وتأنیبکم، وجمعکم وتحریضک م، ولترکتکم إذ أبیتم وونیتم. ألا ترون إلی أطرافکم قد انتقصت، وإلی أمصارکم قد افتتحت، وإلی ممالککم تزوی، وإلی بلادکم تغزی! انفروا رحمکم الله إلی قتال عدوکم، ولا تثاقلوا إلی الأرض فتقروا بالخسف، وتبوؤوا بالذل، ویکون نصیبکم الأخس، وإن أخا الحرب الأرق، ومن نام لم ینم عنه، والسلام.

خطبه -27 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=542

بازداشتن ابوموسی از فتنه‏انگیزی

از بنده خدا علی امیر مومنان به عبدالله بن قیس (ابوموسی اشعری) پس از ستایش پروردگار و درود! سخنی از تو به من رسید که هم به سود، و هم به زیان تو است، چون فرستاده من پیش تو آید، دامن همت کمر زن، کمرت را برای جنگ محکم ببند، و از سوراخ بیرون آی، و مردم را برای جنگ بسیج کن، اگر حق را در من دیدی بپذیر، و اگر دودل ماندی کناره‏گیر، به خدا سوگند هر جا که باشی تو را بیاورند و بحال خویش رها نکنند، تا گوشت و استخوان و تر و خشکت درهم ریزد، و در کنار زدنت از حکومت شتاب کنند، چنانکه از پیش روی خود همانگونه بترسی که از پشت سرت هراسناکی. حوادث جاری کشور آنچنان آسان نیست که تو فکر می‏کنی، بلکه حادثه بسیار بزرگی است که باید بر مرکبش سوار شد، و سختی‏های آن را هموار کرد، و پیمودن راه های سخت و کوهستانی آن را آسان نمود، پس فکرت را بکار گیر، و مالک کار خویش باش، و سهم و بهره‏ات را بردار، اگر همراهی با ما را خوش نداری کناره گیر، بی آنکه مورد ستایش قرارگیری یا رستگار شوی، که سزاوار است تو در خواب باشی و دیگران مسوولیتهای تو را برآورند، و از تو نپرسند که کجا هستی؟ و به کجا رفته‏ای؟ به خدا سوگند! این راه حق است و به دست مرد حق انجام می‏گیرد، و باکی ندارم که خداشناسان چه می‏کنند؟ با درود.

من عبدالله علی أمیرالمؤمنین إلی عبدالله بن قیس. أما بعد، فقد بلغنی عنک قول هو لک وعلیک، فإذا قدم علیک رسولی علیک فارفع ذیلک، واشدد مئزرک، واخرج من جحرک، واندب من معک، فإن حققت فانفذ، وإن تفشلت فابعد! وایم الله لتؤتین حیث أنت، ولا تترک حتی یخلط زبدک بخاثرک، وذائبک بجامدک، وحتی تعجل عن قعدتک، وتحذر من أمامک کحذرک من خلفک، وما هی بالهوینی التی ترجو، ولکنها الداهیة الکبری، یرکب جملها، ویذلل صعبها، ویسهل جبلها. فاعقل عقلک، واملک أمرک، وخذ نصیبک وحظک، فإن کرهت فتنح إلی غیر رحب ولا فی نجاة، فبالحری لتکفین وأنت نائم، حتی لا یقال: أین فلان؟ والله إنه لحق مع محق، وما أبالی ما صنع الملحدون، والسلام.

خطبه -26 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=543

پاسخ تهدیدات نظامی معاویه

پس از یاد خدا و درود! چنانکه یادآور شدی، ما و شما دوست بودیم و هم خویشاوند، اما دیروز میان ما و شما بدان جهت جدایی افتاد که ما ایمان آوردیم و شما کافر شدید، و امروز ما در اسلام استوار ماندیم و شما آزمایش گردیدید، اسلام‏آوردگان شما با ناخشنودی، آن هم زمانی به اسلام روی آوردند که بزرگان عرب تسلیم رسول خدا صلی الله علیه واله شدند، و در گروه او قرار گرفتند. در نامه‏ات نوشتی که طلحه و زبیر را کشته، و عایشه را تبعید کرده‏ام، و در کوفه و بصره منزل گزیدم، این امور ربطی به تو ندارد، و لازم نیست از تو عذر بخواهم. و نوشتی که با گروهی از مهاجران و انصار به نبرد من می‏آیی، هجرت از روزی که برادرت (یزید) در فتح مکه اسیر شد پایان یافت، پس اگر در ملاقات با من شتاب داری، دست نگهدار، زیرا اگر من به دیدار تو بیایم سزاوارتر است، که خدا مرا به سوی تو فرستاده تا از تو انتقام گیرم، و اگر تو با من دیدار کنی چنان است که شاعر اسدی گفت: (تندباد تابستانی سخت می‏وزد و آنها را با سنگ ریزه ها، و در میان غبار و تخته سنگها، درهم می‏کوبد.) یادآوری سوابق نظامی در پیروزیها و در نزد من همان شمشیری است که در جنگ بدر بر پیکر جد و دایی و برادرت زدم. به خدا سوگند! می‏دانم تو مردی بی‏خرد و دل‏تاریک هستی، بهتر است درباره تو گفته شود از نردبانی بالا رفته‏ای که تو را به پرتگاه خطرناکی کشانده، و سودی برای تو نداشته، زیانبار است، زیرا تو غیر گمشده خود را می‏جویی، و غیر گله خود را می‏چرانی. منصبی را می‏خواهی که سزاوار آن نبوده، و در شان تو نیست، چقدر گفتار تو با کردارت فاصله دارد؟ چقدر به عموها و دایی‏هایت شباهت داری، شقاوت و آرزوی باطل آنها را به انکار نبوت محمد صلی الله علیه واله واداشت، و چنانکه می‏دانی در گورهای خود غلطیدند، نه برابر مرگ توانستند دفاع کنند، و نه آنگونه که سزاوار بود از حریمی حمایت، و نه در برابر زخم شمشیرها خود را حفظ کردند، که شمشیرها در میدان جنگ فراوان، و سستی در برابر آن شایسته نیست. تو درباره کشندگان عثمان فراوان حرف زدی، ابتدا چون دیگر مسلمانان با من بیعت کن، سپس درباره آنان از من داوری بطلب، که شما و مسلمانان را به پذیرفتن دستورات قرآن وا دارم، اما آنچه را که تو می‏خواهی، چنان است که به هنگام گرفتن کودک از شیر، او را بفریبند، سلام بر آنان که سزاوار سلامند.

أما بعد، فإنا کنا نحن وأنتم علی ما ذکرت من الألفة والجماعة، ففرق بیننا وبینکم أمس أنا آمنا وکفرتم، والیوم أنا استقمنا وفتنتم، وما أسلم مسلمکم إلا کرهاً، وبعد أن کان أنف الإسلام کله لرسول الله صلی الله علیه وآله، حزباً. وذکرت أنی قتلت طلحة والزبیر، وشردت بعائشة، ونزلت بین المصرین ! وذلک أمر غبت عنه، فلا علیک، ولا العذر فیه إلیک. وذکرت أنک زائری فی المهاجرین والأنصار، وقد انقطعت الهجرة یوم أسر أخوک، فإن کان فیک عجل فاسترفه، فإنی إن أزرک فذلک جدیر أن یکون الله إنما بعثنی للنقمة منک! وإن تزرنی فکما قال أخو بنی أسد: مستقبلین ریاح الصیف تضربهم بحاصب بین أغوار وجلمود وعندی السیف الذی أعضضته بجدک وخالک وأخیک فی مقام واحد، وإنک والله ما علمت الأغلف القلب، المقارب العقل، والأولی أن یقال لک: إنک رقیت سلماً أطلعک مطلع سوء علیک لا لک، لأنک نشدت غیر ضالتک، ورعیت غیر سائمتک، وطلبت أمراً لست من أهله ولا فی معدنه، فما أبعد قولک من فعلک!! وقریب ما أشبهت من أعمام وأخوال! حملتهم الشقاوة، وتمنی الباطل، علی الجحود بمحمد_صلی الله علیه وآله وسلم_ فصرعوا مصارعهم حیث علمت، لم یدفعوا عظیماً، ولم یمنعوا حریماً، بوقع سیوف ما خلا منها الوغی، ولم تماشها الهوینی. وقد أکثرت فی قتلة عثمان، فادخل فیما دخل فیه الناس، ثم حاکم القوم إلی، أحملک وإیاهم علی کتاب الله تعال ی، وأما تلک التی ترید فإنها خدعة الصبی عن اللبن فی أول الفصال، والسلام لأهله.

خطبه -25 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=544

افشای علل گمراهی معاویه

پس از یاد خدا و درود! معاویه! وقت آن رسیده است که از حقائق آشکار پند گیری، تو با ادعاهای باطل همان راه پدرانت را می‏پیمایی، خود را در دروغ و فریب افکندی، و خود را به آنچه برتر از شان تواست نسبت می‏دهی، و به چیزی دست دراز می‏کنی که از تو باز داشته‏اند، و به تو نخواهد رسید، این همه را برای فرار کردن از حق، و انکار آنچه را که از گوشت و خون تو لازم‏تر است، انجام می‏دهی، حقائقی که گوش تو آنها را شنیده و از آنها آگاهی داری، آیا پس از روشن شدن راه حق، جز گمراهی آشکار چیز دیگری یافت خواهد شد؟ و آیا پس از بیان حق، جز اشتباه‏کاری وجود خواهد داشت؟ از شبهه و حق‏پوشی بپرهیز، فتنه ها دیر زمانی است که پرده های سیاه خود را گسترانده، و دیده هایی را کور کرده است. پاسخ به ادعاهای دروغین معاویه نامه‏ای از تو به دستم رسید که در سخن‏پردازی از هر جهت آراسته، اما از صلح و دوستی نشانه‏ای نداشت، و آکنده از افسانه هایی بود که هیچ نشانی از دانش و بردباری در آن بچشم نمی‏خورد، در نوشتن این نامه کسی را مانی که پای در گل فرو رفته، و در بیغوله ها سرگردان است، مقامی را می‏طلبی که از قدر و ارزش تو والاتر است، و هیچ عقابی را توان پرواز بر فراز آن نیست و چون ستاره دوردست (عیوق) از تو دور است. پناه بر خدا که پس از من ولایت مسلمانان را بر عهده گیری، و سود و زیان آن را بپذیری، یا برای تو با یکی از مسلمانان پیمانی یا قراردادی را امضا کنم. از هم اکنون خود را دریاب، و چاره‏ای بیندیش، که اگر کوتاهی کنی، و برای درهم کوبیدنت بندگان خدا برخیزند، درهای نجات بروی تو بسته خواهد شد، و آنچه را که امروز از تو می‏پذیرند فردا نخواهند پذیرفت، با درود.

أما بعد، فقد آن لک أن تنتفع باللمح الباصر من عیان الأمور، فقد سلکت مدارج أسلافک بادعائک الأباطیل، وإقحامک غرور المین والأکاذیب، وبانتحالک ما قد علا عنک، وابتزازک لما قد اختزن دونک، فراراً من الحق، وجحوداً لما هو ألزم لک من لحمک ودمک، مما قد وعاه سمعک، وملیء به صدرک، فماذا بعد الحق إلا الضلال المبین وبعد البیان إلا اللبس ؟ فاحذر الشبهة واشتمالها علی لبستها (11)، فإن الفتنة طالما أغدفت جلابیبها (12)، وأغشت (13) الابصار ظلمتها. وقد أتانی کتاب منک ذو أفانین (14) من القول ضعفت قواها عن السلم (15)، وأساطیر (16) لم یحکها (17) منک علم ولا حلم (18)، أصبحت منها کالخائض فی الدهاس (19)، والخابط (20) فی الدیماس (21)، وترقیت إلی مرقبة بعیدة المرام، نازحة الأعلام، تقصر دونها الأنوق، ویحاذی بها العیوق. وحاش لله أن تلی للمسلمین بعدی صدراً أو ورداً، أو أجری لک علی أحد منهم عقداً أو عهداً!! فمن الآن فتدارک نفسک، وانظر لها، فإنک إن فرطت حتی ینهد إلیک عباد الله أرتجت علیک الأمور، منعت أمراً هو منک الیوم مقبول والسلام

خطبه -24 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=545

ضرورت واقع‏بینی

پس از یاد خدا و درود! همانا انسان از به دست آوردن چیزی خشنود می‏شود که هرگز آن را از دست نخواهد داد، و برای چیزی اندوهناک است که هرگز به دست نخواهد آورد، پس بهترین چیز در نزد تو در دنیا، رسیدن به لذتها، یا انتقام گرفتن نباشد، بلکه باید خاموش کردن باطل، یا زنده کردن حق باشد، تنها به توشه‏ای که از پیش فرستادی خشنود باش، و بر آنچه بیهوده می‏گذاری حسرت خور، و همت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده.

أما بعد، فإن المرء لیفرح بالشیء الذی لم یکن لیفوته، ویحزن علی الشیء الذی لم یکن لیصیبه، فلا یکن أفضل ما نلت فی نفسک من دنیاک بلوغ لذة أو شفاء غیظ، ولکن إطفاء باطل أو إحیاء حق. ولیکن سرورک بما قدمت، وأسفک علی ما خلفت، وهمک فیما بعد الموت.

خطبه -23 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=546

رسیدگی به امور حاجیان در مراسم حج

پس از یاد خدا و درود! برای مردم حج را به پای دار، و روزهای خدا را به یادشان آور، در بامداد و شامگاه در یک مجلس عمومی با مردم بنشین، آنان که پرسشهای دینی دارند با فتواها آشنایشان بگردان، و ناآگاه را آموزش ده، و با دانشمندان به گفتگو بپرداز، جز زبانت چیز دیگری پیام رسانت با مردم، و جز چهره‏ات دربانی وجود نداشته باشد، و هیچ نیازمندی را از دیدار خود محروم مگردان، زیرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، دیگر تو را نستاید گرچه در پایان حاجت او برآورده شود. در مصرف بیت‏المالی که در دست تو جمع‏شده است اندیشه کن، و آن را به عیالمندان و گرسنگان پیرامونت ببخش، و به مستمندان و نیازمندانی که سخت به کمک مالی تو احتیاج دارند برسان، و مازاد را نزد ما بفرست، تا در میان مردم نیازمندی که در این سامان هستند تقسیم گردد. سفارش به رفع نیازهای حجاج به مردم مکه فرمان ده تا از هیچ زائری در ایام حج در مکه اجرت مسکن نگیرند، که خدای سبحان فرمود: (عاکف و بادی در مکه یکسانند.) عاکف، یعنی اهل مکه، و بادی، یعنی زائرانی که از دیگر شهرها به حج می‏آیند، خدا ما و شما را به آنچه دوست دارد توفیق عنایت فرماید، با درود.

أما بعد، فأقم للناس الحج، وذکرهم بأیام الله، واجلس لهم العصرین، فأفت المستفتی، وعلم الجاهل، وذاکر العالم. ولا یکن لک إلی الناس سفیر إلا لسانک، ولا حاجب إلا وجهک، ولا تحجبن ذا حاجة عن لقائک بها، فإنها إن ذیدت عن أبوابک فی أول وردها لم تحمد فیما بعد علی قضائها. وانظر إلی ما اجتمع عندک من مال الله فاصرفه إلی من قبلک من ذوی العیال والمجاعة، مصیباً به مواضع الفاقة والخلات، وما فضل عن ذلک فاحمله إلینا لنقسمه فیمن قبلنا. ومر أهل مکة ألا یأخذوا من ساکن أجراً، فإن الله سبحانه یقول: (سواءً العاکف فیه والباد) فالعاکف: المقیم به، والبادی: الذی یحج إلیه من غیر أهله. وفقنا الله وإیاکم لمحابه، والسلام.

خطبه -22 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=547

روش برخورد با دنیا

پس از یاد خدا و درود! دنیای حرام چونان مار است، که پوستی نرم، و زهری کشنده دارد، پس از جاذبه های فریبنده آن روی گردان، زیرا زمان کوتاهی در آن خواهی ماند، و اندوه آن را از سر بیرون کن، زیرا که یقین به جدایی آن، و دگرگونی حالات آن داری، و آنگاه که به دنیا خو گرفته‏ای بیشتر بترس، زیرا که دنیاپرست تا به خوشگذرانی در دنیا اطمینان کرد او را به تلخ‏کامی کشاند، و هرگاه که به دنیا انس گرفت و آسوده شد، ناگاه به وحشت دچار می‏گردد.

قبل أیام خلافته أما بعد، فإنما مثل الدنیا مثل الحیة: لین مسها، قاتل سمها، فأعرض عما یعجبک فیها، لقلة ما یصحبک منها، وضع عنک همومها، لما أیقنت به من فراقها، و تصرف حالاتها، وکن آنس ما تکون بها أحذر ما تکون منها، فإن صاحبها کلما اطمأن فیها إلی سرور أشخصته عنه إلی محذور، أو إلی إیناس أزالته عنه إلی إیحاش والسلام.

خطبه -21 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=548

اخلاق کارگزاران حکومتی

به ریسمان قرآن چنگ زن، و از آن نصیحت پذیر، حلالش را حلال، و حرامش را حرام بشمار، و حقی را که در زندگی گذشتگان بود تصدیق کن، و از حوادث گذشته تاریخ برای آینده عبرت گیر، که حوادث روزگار با یکدیگر همانند بوده، و پایان دنیا به آغازش می‏پیوندد، و همه آن رفتنی است. نام خدا را بزرگ دار، و جز به حق بر زبان نیاور، مرگ و جهان پس از مرگ را فراوان به یاد آور، هرگز آرزوی مرگ مکن جز آنکه بدانی از نجات یافتگانی، از کاری که تو را خشنود، و عموم مسلمانان را ناخوشایند است بپرهیز، از هر کار پنهانی که در آشکار شدنش شرم داری پرهیز کن، از هر کاری که از کننده آن پرسش کنند، نپذیرد یا عذرخواهی کند، دوری کن، آبروی خود را آماج تیر گفتار دیگران قرار نده، و هر چه شنیدی بازگو مکن، که نشانه دروغگویی است و هر خبری را دروغ مپندار، که نشانه نادانی است. خشم را فرونشان، و به هنگام قدرت ببخش، و به هنگام خشم فروتن باش، و در حکومت مدارا کن تا آینده خوبی داشته باشی، نعمتهایی که خدا به تو بخشیده نیکو دار، و نعمتهایی که در اختیار داری تباه مکن، و چنان باش که خدا آثار نعمتهای خود را در تو آشکارا بنگرد. اوصاف مومنان و بدان! بهترین مومنان، آنکه جان و خاندان و مال خود را در راه خدا پیشاپیش تقدیم کند، چه آن را که پیش فرستی برای تو اندوخته گردد، و آنچه را که باقی گذاری سودش به دیگران می‏رسد. از دوستی با بیخردان، و خلافکاران بپرهیز، زیرا هر کس را از آنکه دوست اوست می‏شناسند، و در شهرهای بزرگ سکونت کن زیرا مرکز اجتماع مسلمانان است، و از جاهایی که مردم آن از یاد خدا غافلند، و به یکدیگر ستم روا می‏دارند، و بر اطاعت از خدا به یکدیگر کمک نمی‏کنند، بپرهیز. در چیزی اندیشه کن که یاریت دهد، از نشستن در گذرگاههای عمومی، و بازار پرهیز کن که جای حاضر شدن شیطان، و برانگیخته شدن فتنه هاست، و به افراد پایین‏تر از خود توجه داشته باش، که راه شکرگزاری تو در برتری است. در روز جمعه پیش از نماز مسافرت مکن، جز برای جهاد در راه خدا، و یا کاری که از انجام آن ناچاری، در همه کارهایت خدا را اطاعت کن، که اطاعت خدا از همه چیز برتر است. روش بکارگیری نفس در خوبیها نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده، و با آن مدارا کن، و به زور و اکراه بر چیزی مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط بکارش گیر، جز در آنچه که بر تو واجب است، و باید آن را در وقت خاص خودش بجا آوری، بپرهیز از آنکه مرگ تو فرا رسد در حالی که از پروردگارت گریزان باشی، و در دنیاپرستی غرق باشی، از همنشینی با فاسقان بپرهیز که شر به شر می‏پیوندد، خدا را گرامی دار، و دوستان خدا را دوست شمار، و از خشم بپرهیز که لشکر بزرگ شیطان است. با درود.

خطبه -20 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=549

تمسک بحبل القرآن، واستنصحه، وأحل حلاله، وحرم حرامه، وصدق بما سلف من الحق، واعتبر بما مضی من الدنیا لما بقی منها، فإن بعضها یشبه بعضاً، وآخرها لاحق بأولها! وکلها حائل مفارق. وعظم اسم الله أن تذکره إلا علی حق. وأکثر ذکر الموت وما بعد الموت، ولا تتمن الموت إلا بشرط وثیق. واحذر کل عمل یرضاه صاحبه لنفسه، ویکره لعامة المسلمین، واحذر کل عمل یعمل به فی السر، ویستحی منه فی العلانیة، واحذر کل عمل إذا سئل عنه صاحبه أنکره أو اعتذر منه. ولا تجعل عرضک غرضاً لنبال القول، ولا تحدث الناس بکل ما سمعت به، فکفی بذلک کذباً، ولا ترد علی الناس کل ما حدثوک به، فکفی بذلک جهلاً. واکظم الغیظ، وتجاوز عند المقدرة، واحلم عند الغضب، واصفح مع الدولة، تکن لک العاقبة. واستصلح کل نعمة أنعمها الله علیک، ولا تضیعن نعمةً من نعم الله عندک، ولیر علیک أثر ما أنعم الله به علیک. واعلم أن أفضل المؤمنین أفضلهم تقدمةً من نفسه وأهله وماله، فإنک ما تقدم من خیر یبق لک ذخره، وما تؤخره یکن لغیرک خیره. واحذر صحابة من یفیل رأیه، وینکر عمله، فإن الصاحب معتبر بصاحبه. واسکن الأمصار العظام فإنها جماع المسلمین، واحذر منازل الغفلة والجفاء وقلة الأعوان علی طاعة الله، واقصر رأیک علی ما یعنیک، وإیاک ومقاعد الأسواق، فإنها محاضر الشیطان ومعاریض الفتن. وأکثر أن تنظر إلی من فضلت علیه، فإن ذلک من أبواب الشکر. ولا تسافر فی یوم جمعة حتی تشهد الصلاة إلا فاصلاً فی سبیل الله، أو فی أمر تعذر به. وأطع الله فی جمل أمورک، فإن طاعة الله فاضلة علی ما سواها. وخادع نفسک فی العبادة، وارفق بها ولا تقهرها، وخذ عفوها ونشاطها، إلا ما کان مکتوباً علیک من الفریضة، فإنه لا بد من قضائها وتعاهدها عند محلها. وإیاک أن ینزل بک الموت وأنت آبق من ربک فی طلب الدنیا، وإیاک ومصاحبة الفساق، فإن الشر بالشر ملحق. ووقر الله، وأحبب أحباءه، واحذر الغضب، فإنه جند عظیم من جنود إبلیس، والسلام.

خطبه -19 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=550

سرزنش از خیانت اقتصادی

پس از یاد خدا و درود! همانا، شایستگی پدرت مرا نسبت به تو خوشبین، و گمان کردم همانند پدرت می‏باشی، و راه او را می‏روی، ناگهان به من خبر دادند، که در هواپرستی چیزی فرو گذار نکرده، و توشه‏ای برای آخرت خود باقی نگذاشته‏ای، دنیای خود را با تباه کردن آخرت آبادان می‏کنی، و برای پیوستن با خویشاوندانت از دین خدا بریدی، اگر آنچه به من گزارش رسیده، درست باشد، شتر خانه‏ات، و بند کفش تو از تو باارزش‏تر است، و کسی که همانند تو باشد، نه لیاقت پاسداری از مرزهای کشور را دارد، و نه می‏تواند کاری را به انجام رساند، یا ارزش او بالا رود، یا شریک در امانت باشد. یا از خیانتی دور ماند پس چون این نامه به دست تو رسد، نزد من بیا. ان شاء الله.

أما بعد، فإن صلاح أبیک غرنی منک، وظننت أنک تتبع هدیه، وتسلک سبیله، فإذا أنت فیما رقی إلی عنک لاتدع لهواک انقیاداً، ولاتبقی لآخرتک عتاداً، تعمر دنیاک بخراب آخرتک، وتصل عشیرتک بقطیعة دینک. ولئن کان ما بلغنی عنک حقاً، لجمل أهلک وشسع نعلک خیر منک، ومن کان بصفتک فلیس بأهل أن یسد به ثغر، أو ینفذ به أمر، أو یعلی له قدر، أو یشرک فی أمانة، أو یؤمن علی خیانة. فأقبل إلی حین یصل إلیک کتابی هذا إن شاء الله. قال الرضی: والمنذر بن الجارود هذا هو الذی قال فیه أمیرالمؤمنین علیه السلام: إنه لنظار فی عطفیه، مختال فی بردیه، تفال فی شراکیه.

خطبه -18 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=551

انسان و مقدرات الهی

پس از یاد خدا و درود! تو از اجل خود پیشی نخواهی گرفت، و آنچه که روزی تو نیست به تو نخواهد رسید، و بدان که روزگار دو روز است، روزی به سود، و روزی به زیان تو می‏باشد، و همانا دنیا خانه دگرگونیهاست، و آنچه که به سود تو است هر چند ناتوان باشی خود را به تو خواهد رساند، و آنچه که به زیان تو است هر چند توانا باشی دفع آن نخواهی کرد.

أما بعد، فإنک لست بسابق أجلک، ولا مرزوق ما لیس لک؛ واعلم بأن الدهر یومان: یوم لک ویوم علیک، وأن الدنیا دار دول، فما کان منها لک أتاک علی ضعفک، وما کان منها علیک لم تدفعه بقوتک.

خطبه -17 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=552

افشای سیمای دروغین معاویه

پس از یاد خدا و درود! من با پاسخ‏های پیاپی به نامه هایت، و شنیدن مطالب نوشته هایت، رای خود را سست، و زیرکی خود را به خطا نسبت می‏دهم، و همانا تو که مدام خواسته هایی از من داری و نامه های فراوان می‏نویسی، به کسی مانی که خواب سنگینی فرو رفته، و خوابهای دروغینش او را تکذیب می‏کند، یا چون سرگردانی که ایستادن طولانی بر او دشوار می‏باشد، و نمی‏داند، آیا آینده به سود او یا به زیانش خواهد بود؟ گرچه تو آن کس نیستی اما به تو شباهت دارد. بخدا سوگند! اگر پرهیز از خونریزی در مهلت تعیین‏شده نبود، ضربه کوبنده‏ای دریافت می‏کردی که استخوان را خرد، و گوشت را بریزاند، معاویه! بدان، که شیطان تو را نمی‏گذارد تا به نیکوترین کارت بپردازی، و اندرزی که به سود تو است بشنوی. درود بر آنان که سزاوار درودند.

أما بعد، فإنی علی التردد فی جوابک، والإستماع إلی کتابک، لموهن رأیی، ومخطیء فراستی. وإنک إذ تحاولنی الأمور وتراجعنی السطور، کالمستثقل النائم تکذبه أحلامه، والمتحیر القائم یبهظه مقامه، لا یدری أله ما یأتی أم علیه، ولست به، غیر أنه بک شبیه. وأقسم بالله لولا بعض الإستبقاء لوصلت إلیک منی قوارع، تقرع العظم، وتهلس اللحم! واعلم أن الشیطان قد ثبطک عن أن تراجع أحسن أمورک، وتأذن لمقال نصیحتک، والسلام لأهله.

خطبه -16 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=553

مبانی صلح و سازش مسلمین

این پیمان نامه‏ای است که مردم (یمن) و (ربیعه) آن را پذیرفته‏اند، چه آنان که در شهر حضور دارند یا آنان که در بیابان زندگی می‏کنند، آنان پیرو قرآنند، و به کتاب خدا دعوت می‏کنند، و به انجام دستورات آن فرمان می‏دهند، و هر کس که آنان را به کتاب خدا بخواند پاسخ می‏دهند، نه برابر آن مزدی خواهند، و نه به جای آن چیز دیگری بپذیرند، و در برابر کسی که خلاف این پیمان خواهد، یا آن را واگذارد، ایستادگی خواهند کرد، بعضی بعض دیگر را یاری می‏دهند، همه متحد بوده و به خاطر سرزنش سرزنش کننده‏ای، یا خشم خشم‏گیرنده‏ای، یا خوار کردن بعضی، یا دشنام دادن قومی، این پیمان را نمی‏شکنند. بر این پیمان، حاضران و آنها که غایبند، دانایان و ناآگاهان، بردباران و جاهلان، همه استوارند، و عهد و پیمان الهی نیز بر آنان واجب گردیده است که (همانا از پیمان خدا پرسش خواهد شد) و علی بن ابیطالب آن را نوشت.

هذا ما اجتمع علیه أهل الیمن حاضرها وبادیها، وربیعة حاضرها وبادیها أنهم علی کتاب الله یدعون إلیه، ویأمرون به، ویجیبون من دعا إلیه وأمر به، لا یشترون به ثمناً، ولا یرضون به بدلاً، وأنهم ید واحدة علی من خالف ذلک وترکه، أنصار بعضهم لبعض: دعوتهم واحدة، لاینقضون عهدهم لمعتبة عاتب، ولا لغضب غاضب، ولا لإستذلال قوم قوماً، ولا لمسبة قوم قوماً! علی ذلک شاهدهم وغائبهم، وسفیههم وعالمهم، وحلیمهم وجاهلهم. ثم إن علیهم بذلک عهد الله ومیثاقه، ( إن عهد الله کان مسؤولاً). و کتب: علی بن أبی طالب

خطبه -15 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=554

فرمان اطاعت به معاویه

از بنده خدا علی امیر مومنان، به معاویه بن ابی‏سفیان. پس از یاد خداو درود! می‏دانی که من درباره شما معذور، و از آنچه در مدینه گذشت رویگردانم، تا شد آنچه که باید می‏شد، و بازداشتن آن ممکن نبود، داستان طولانی و سخن فراوان است. و گذشته ها گذشت، و آینده روی کرده است، تو و همراهانت بیعت کنید، و با گروهی از یارانت نزد من بیا، با درود.

ذکره الواقدی فی کتاب الجمل من عبدالله علی أمیرالمؤمنین إلی معاویة بن أبی سفیان: أما بعد، فقد علمت إعذاری فیکم، وإعراضی عنکم، حتی کان ما لابد منه ولا دفع له، والحدیث طویل، والکلام کثیر، وقد أدبر ما أدبر، وأقبل ما أقبل، فبایع من قبلک، وأقبل إلی فی وفد من أصحابک، والسلام.

خطبه -14 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=555


از

معرفی نهج البلاغه


سرفصل اصلی

حکمت های نهج البلاغه


خطبه های نهج البلاغه


نامه های نهج البلاغه

تقویم و اوقات شرعی


حدیث روزانه


حکمت روز



تقویم شیعه

برنامه های مجمع

آمار بازدید و محتویات