حکمت ها، نامه ها و خطبه های نهج البلاغه با ترجمه فارسی و انگلیسی

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:

در میان متن کلمه , عبارت را جستجو کن.
تعداد بازدید این مطلب : 154244                                           تعداد مطالب یافت شده : 560

آموزش تاکتیکهای نظامی

از عقب نشینی‏هایی که مقدمه هجوم دیگر است، و از ایستادنی که حمله در پی دارد نگرانتان نسازد، حق شمشیرها را اداء کنید، و پشت دشمن را به خاک بمالید، و برای فرو کردن نیزه ها، و محکم‏ترین ضربه های شمشیر، خود را آماده کنید، صدای خود را در سینه ها نگهدارید. که در زدودن سستی نقش بسزایی دارد. بخدایی که دانه را شکافت، و پدیده ها را آفرید، آنها اسلام را نپذیرفتند، بلکه به ظاهر تسلیم شدند، و کفر خود را پنهان داشتند، آنگاه که یاورانی یافتند آن را آشکار ساختند.

لا تشتدن علیکم فرة بعدها کرة، ولا جولة بعدها حملة، وأعطوا السیوف حقوقها، ووطئوا للجنوب مصارعها، واذمروا أنفسکم علی الطعن الدعسی، والضرب الطلحفی، وأمیتوا الأصوات، فإنه أطرد للفشل، فوالذی فلق الحبة، وبرأ النسمة، ما أسلموا ولکن استسلموا، وأسروا الکفر، فلما وجدوا أعواناً علیه أظهروه.

نامه 16 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=496

افشای چهره بنی‏امیه و فضائل اهل بیت

معاویه! اینکه خواستی شام را به تو واگذارم، همانا من چیزی را که دیروز از تو باز داشتم، امروز به تو نخواهم بخشید، و اما سخن تو که جنگ، عرب را جز اندکی، بکام خویش فرو برده است، آگاه باش، آن کس که بر حق بود، جایگاهش بهشت، و آنکه بر راه باطل بود در آتش است. اما اینکه ادعای تساوی در جنگ و نفرات جهادگر کرده‏ای، بدان، که رشد تو در شک به درجه کمال من در یقین نرسیده است، و اهل شام بر دنیا حریص‏تر از اهل عراق به آخرت نیستند. فضائل عترت پیامبر صلی الله علیه واله و اینکه ادعا کردی ما همه فرزندان (عبدمناف) هستیم، آری چنین است، اما جد شما (امیه) چونان جد ما (هاشم) و (حرب) همانند (عبدالمطلب) و (ابوسفیان) مانند (ابوطالب) نخواهند بود، هرگز ارزش مهاجران چون اسیران آزادشده نیست، و حلال‏زاده همانند حرام‏زاده نمی‏باشد، و آنکه بر حق است با آنکه بر باطل است را نمی‏توان مقایسه کرد، و مومن چون مفسد نخواهد بود، و چه زشتند آنان که پدران گذشته خود را در ورود به آتش پیروی کنند. از همه که بگذریم، فضیلت نبوت در اختیار ماست که با آن عزیزان را ذلیل، و خوارشدگان را بزرگ کردیم، و آنگاه که خداوند امت عرب را فوج فوج به دین اسلام درآورد، و این امت در برابر دین یا از روی اختیار یا اجبار تسلیم شد، شما خاندان ابوسفیان، یا برای دنیا و یا از روی ترس در دین اسلام وارد شدید، و این هنگامی بود که نخستین اسلام‏آورندگان بر همه پیشی گرفتند، و مهاجران نخستین ارزش خود را باز یافتند، پس ای معاویه شیطان را از خویش بهره‏مند، و او را بر جان خویش راه مده. با درود.

وأما طلبک إلی الشام، فإنی لم أکن لأعطیک الیوم ما منعتک أمس. وأما قولک: إن الحرب قد أکلت العرب إلا حشاشات أنفس بقیت، ألا ومن أکله الحق فإلی الجنة،من أکله الباطل فإلی النار. وأما استواؤنا فی الحرب والرجال، فلست بأمضی علی الشک منی علی الیقین، ولیس أهل الشام بأحرص علی الدنیا من أهل العراق علی الآخرة. وأما قولک: إنا بنوعبد مناف، فکذلک نحن، ولکن لیس أمیة کهاشم، ولا حرب کعبد المطلب، ولا أبوسفیان کأبی طالب، ولا المهاجر کالطلیق، ولا الصریح کاللصیق، ولا المحق کالمبطل، ولا المؤمن کالمدغل. ولبئس الخلف خلف یتبع سلفاً هوی فی نار جهنم. وفی أیدینا بعد فضل النبوة التی أذللنا بها العزیز، ونعشنا بها الذل یل. ولما أدخل الله العرب فی دینه أفواجاً، وأسلمت له هذه الأمة طوعاً وکرهاً، کنتم ممن دخل فی الدین: إما رغبةً وإما رهبةً، علی حین فاز أهل السبق بسبقهم، وذهب المهاجرون الأولون بفضلهم. فلا تجعلن للشیطان فیک نصیباً، ولا علی نفسک سبیلاً، والسلام.

نامه 17 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=497

روش برخورد با مردم

بدان، که بصره امروز جایگاه شیطان، و کشتزار فتنه هاست، با مردم آن به نیکی رفتار کن، و گره وحشت‏زا از دلهای آنان بگشای، بدرفتاری تو را با قبیله (بنی‏تمیم) و خشونت با آنها را به من گزارش دادند، همانا (بنی‏تمیم) مردانی نیرومندند که هرگاه دلاوری از آنها غروب کرد، سلحشور دیگری جای آن درخشید، و در نبرد، در جاهلیت و اسلام، کسی از آنها پیشی نگرفت، و همانا آنها با ما پیوند خویشاوندی، و قرابت و نزدیکی دارند، که صله رحم و پیوند با آنان پاداش، و گسستن پیوند با آنان کیفر الهی دارد، پس مدارا کن ای ابوالعباس! امید است آنچه از دست و زبان تو از خوب یا بد، جاری می‏شود، خدا تو را بیامرزد، چرا که من و تو در اینگونه از رفتارها شریکیم. سعی کن تا خوش‏بینی من نسبت به شما استوار باشد، و نظرم دگرگون نشود، با درود.

واعلم أن البصرة مهبط إبلیس، ومغرس الفتن، فحادث أهلها بالإحسان إلیهم، واحلل عقدة الخوف عن قلوبهم. وقد بلغنی تنمرک لبنی تمیم، وغلظتک علیهم، وإن بنی تمیم لم یغب لهمس نجم إلا طلع لهم آخر، وإنهم لم یسبقوا بوغم فی جاهلیة ولا إسلام، وإن لهم بنا رحماً ماسةً، وقرابةً خاصةً، نحن مأجورون علی صلتها، ومأزورون علی قطیعتها. فاربع أبا العباس، رحمک الله، فیما جری علی لسانک و یدک من خیر وشر! فإنا شریکان فی ذلک،کن عند صالح ظنی بک، ولا یفیلن رأیی فیک، والسلام.

نامه 18 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=498

هشدار به مردم بصره

شما از پیمان شکستن، و دشمنی آشکارا با من آگاهید، با این همه جرم شما را عفو کردم، و شمشیر از فراریان برداشتم، و استقبال‏کنندگان را پذیرفتم، و از گناه شما چشم پوشیدم، اگر هم اکنون کارهای ناروا، و اندیشه های نابخردانه، شما را به مخالفت و دشمنی با من بکشاند، سپاه من آماده، و پا در رکابند. و اگر مرا به حرکت دوباره مجبور کنید، حمله‏ای بر شما روا دارم که جنگ جمل در برابر آن بسیار کوچک باشد، با اینکه به ارزشهای فرمانبردارانتان آگاهم، و حق نصیحت کنندگان شما را می‏شناسم، و هرگز برای شخص متهمی، به انسان نیکوکاری تجاوز روا نمی‏دارم، و هرگز پیمان وفاداران را نخواهم شکست.

وقد کان من انتشار حبلکم وشقاقکم ما لو تغبوا عنه، فعفوت عن مجرمکم، ورفعت السیف عن مدبرکم، وقبلت من مقبلکم. فإن خطت بکم الأمور المردیة، وسفه الآراء الجائرة، إلی منابذتی وخلافی، فهأناذا قد قربت جیادی، ورحلت رکابی. ولئن ألجأتمونی إلی المسیر إلیکم، لأوقعن بکم وقعةً لا یکون یوم الجمل إلیها إلا کلعقة لاعق، مع أنی عارف لذی الطاعة منکم فضله، ولذی النصیحة حقه، غیر متجاوز متهماً إلی بری، ولا ناکثاً إلی وفی.

نامه 19 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=499

برخورد قاطع با متخلف

(نامه به زياد بن ابيه، جانشين فرماندار بصره. ابن عباس از طرف امام فرماندار بصره بود و بر حكومت اهواز و فارس و كرمان و ديگر نواحى ايران نظارت داشت). هشدار از خيانت به بيت المال: همانا من، براستى به خدا سوگند مى خورم، اگر به من گزارش كنند كه در اموال عمومى خيانت كردى، كم يا زياد، چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده، و در هزينه عيال، درمانده و خوار و سرگردان شوى، با درود.

و من كتاب له (علیه السلام) إلى زياد ابن أبيه و هو خليفةُ عامِله عبد الله بن عباس على البصرة و عبد الله عامل أمير المؤمنين (علیه السلام) يومئذ عليها و على كُوَر الأهواز و فارس و كرمان و غيرها: وَ إِنِّي أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِي أَنَّكَ خُنْتَ مِنْ فَيْءِ الْمُسْلِمِينَ شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً، لَأَشُدَّنَّ عَلَيْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِيلَ الْوَفْرِ، ثَقِيلَ الظَّهْرِ، ضَئِيلَ الْأَمْرِ؛ وَ السَّلَام.

نامه 20 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=500

پرهیز از اسراف، ذخیره برای آخرت

(نامه ديگرى به زياد در سال 36 هجرى). سفارش به ميانه روى: اى زياد، از اسراف بپرهيز، و ميانه روى را برگزين، از امروز به فكر فردا باش، و از اموال دنيا به اندازه كفاف خويش نگهدار، و زيادى را براى روز نيازمنديت در آخرت پيش فرست. آيا اميد دارى خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد در حالى كه از متكبّران باشى و آيا طمع دارى ثواب انفاق كنندگان را دريابى در حالى كه در ناز و نعمت قرار دارى و تهيدستان و بيوه زنان را از آن نعمت ها محروم مى كنى؟ همانا انسان به آنچه پيش فرستاده، و نزد خدا ذخيره ساخته، پاداش داده خواهد شد. با درود.

و من كتاب له (علیه السلام) إلى زيادٍ أيضاً: فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً وَ اذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً وَ أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِكَ. أَتَرْجُو أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ أَجْرَ الْمُتَوَاضِعِينَ وَ أَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَكَبِّرِينَ؟ وَ تَطْمَعُ -وَ أَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِي النَّعِيمِ تَمْنَعُهُ الضَّعِيفَ وَ الْأَرْمَلَةَ- أَنْ يُوجِبَ لَكَ ثَوَابَ الْمُتَصَدِّقِينَ؟ وَ إِنَّمَا الْمَرْءُ مَجْزِيٌّ بِمَا أَسْلَفَ وَ قَادِمٌ عَلَى مَا قَدَّمَ؛ وَ السَّلَامُ‏.

نامه 21 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=501

پرهیز از غم و شادی برای دنیا

(نامه به ابن عباس فرماندار بصره در سال 36 هجرى كه گفت پس از سخنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هيچ سخنى را همانند اين نامه سودمند نيافتم). سفارش به آخرت گرايى: پس از ياد خدا و درود، همانا انسان گاهى خشنود مى شود به چيزى كه هرگز از دستش نمى رود، و ناراحت مى شود براى از دست دادن چيزى كه هرگز به آن نخواهد رسيد. ابن عباس خوشحالى تو از چيزى باشد كه در آخرت براى تو مفيد است، و اندوه تو براى از دست دادن چيزى از آخرت باشد. آنچه از دنيا به دست مى آورى تو را خوشنود نسازد، آنچه در دنيا از دست مى دهى زارى كنان تأسّف مخور، و همّت خويش را به دنيا پس از مرگ واگذار.

و من كتاب له (علیه السلام) إلى عبد الله بن العباس رحمه الله تعالى و كان عبد اللّه يقول: «ما انتفعتُ بكلام بعد كلام رسول الله صلى اللّه عليه و آله، كإنتفاعي بهذا الكلام!»: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْمَرْءَ قَدْ يَسُرُّهُ دَرْكُ مَا لَمْ يَكُنْ لِيَفُوتَهُ، وَ يَسُوؤُهُ فَوْتُ مَا لَمْ يَكُنْ لِيُدْرِكَهُ؛ فَلْيَكُنْ سُرُورُكَ بِمَا نِلْتَ مِنْ آخِرَتِكَ وَ لْيَكُنْ أَسَفُكَ عَلَى مَا فَاتَكَ مِنْهَا؛ وَ مَا نِلْتَ مِنْ دُنْيَاكَ فَلَا تُكْثِرْ بِهِ فَرَحاً، وَ مَا فَاتَكَ مِنْهَا فَلَا تَأْسَ عَلَيْهِ جَزَعاً، وَ لْيَكُنْ هَمُّكَ فِيمَا بَعْدَ الْمَوْت.

نامه 22 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=502

وصیت امیرالمؤمنین هنگام شهادت

(وصيّت امام عليه السّلام در لحظه هاى شهادت در ماه رمضان سال 40 هجرى). پندهاى جاودانه: سفارش من به شما، آن كه به خدا شرك نورزيد، و سنّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را تباه نكنيد.(1) اين دو ستون دين را بر پا داريد، و اين دو چراغ را روشن نگهداريد، آنگاه سزاوار هيچ سرزنشى نخواهيد بود. من ديروز همراهتان بودم و امروز مايه عبرت شما مى باشم، و فردا از شما جدا مى گردم، اگر ماندم خود اختيار خون خويش را دارم، و اگر بميرم، مرگ وعده گاه من است، اگر عفو كنم، براى من نزديك شدن به خدا، و براى شما نيكى و حسنه است، پس عفو كنيد. «آيا دوست نداريد خدا شما را بيامرزد»؟ به خدا سوگند همراه مرگ چيزى به من روى نياورده كه از آن خشنود نباشم، و نشانه هاى آن را زشت بدانم، بلكه من چونان جوينده آب در شب كه ناگهان آن را بيابد، يا كسى كه گمشده خود را پيدا كند، از مرگ خرسندم كه: «و آنچه نزد خداست براى نيكان بهتر است».

و من كلام له (علیه السلام) قاله قبل مَوته على سبيل الوصية لما ضربه ابن ملجم لعنه الله: وَصِيَّتِي لَكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئاً، وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه وآله) فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ، أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ، وَ خَلَاكُمْ ذَمٌّ. أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ وَ الْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ؛ إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي، وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ؛ فَاعْفُوا، أَلا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ. وَ اللَّهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ وَ لَا طَالِعٌ أَنْكَرْتُهُ، وَ مَا كُنْتُ إِلَّا كَقَارِبٍ وَرَدَ وَ طَالِبٍ وَجَدَ، وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ.

نامه 23 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=503

وصیت امیرالمؤمنین در اموال شخصى

(پس از بازگشت از جنگ صفّين اين وصيّت نامه اقتصادى را در 20 جمادى الاوّل سال 37 هجرى نوشت). 1. وصيّت اقتصادى نسبت به اموال شخصى: اين دستورى است كه بنده خدا على بن ابى طالب، امير مؤمنان نسبت به اموال شخصى خود، براى خشنودى خدا، داده است، تا خداوند با آن به بهشتش در آورد، و آسوده اش گرداند. [قسمتى از اين نامه است] همانا سرپرستى اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن على است، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد، و از آن انفاق كند، اگر براى حسن حادثه اى رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستى آن را پس از برادرش بر عهده گيرد، و كار او را تداوم بخشد. پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران على خواهند داشت، من سرپرستى اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم، تا خشنودى خدا، و نزديك شدن به رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بزرگ داشت حرمت او، و احترام پيوند خويشاوندى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فراهم آورم. 2. ضرورت حفظ اموال: و با كسى كه اين اموال در دست اوست شرط مى كنم كه اصل مال را حفظ كرده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند، و هرگز نهال هاى درخت خرما را نفروشند، تا همه اين سرزمين يك پارچه به گونه اى زير درختان خرما قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد. و زنان غير عقدى من كه با آنها بودم و صاحب فرزند يا حامله مى باشند،(1) پس از تولّد فرزند، فرزند خود را برگيرد كه بهره او باشد، و اگر فرزندش بميرد، مادر آزاد است، و كنيز بودن از او برداشته شده، و آزادى خويش را باز يابد.

و من وصية له (علیه السلام) بما يعمل في أمواله كتبَها بعد مُنصرفه من صفين: هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ فِي مَالِهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَ يُعْطِيَهُ بِهِ الْأَمَنَةَ. مِنْهَا: فَإِنَّهُ يَقُومُ بِذَلِكَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ يَأْكُلُ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يُنْفِقُ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ، فَإِنْ حَدَثَ بِحَسَنٍ حَدَثٌ وَ حُسَيْنٌ حَيٌّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ وَ أَصْدَرَهُ مَصْدَرَهُ، وَ إِنَّ لِابْنَيْ فَاطِمَةَ مِنْ صَدَقَةِ عَلِيٍّ مِثْلَ الَّذِي لِبَنِي عَلِيٍّ وَ إِنِّي إِنَّمَا جَعَلْتُ الْقِيَامَ بِذَلِكَ إِلَى ابْنَيْ فَاطِمَةَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ قُرْبَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ تَكْرِيماً لِحُرْمَتِهِ وَ تَشْرِيفاً لِوُصْلَتِهِ. وَ يَشْتَرِطُ عَلَى الَّذِي يَجْعَلُهُ إِلَيْهِ أَنْ يَتْرُكَ الْمَالَ عَلَى أُصُولِهِ وَ يُنْفِقَ مِنْ ثَمَرِهِ حَيْثُ أُمِرَ بِهِ وَ هُدِيَ لَهُ وَ أَلَّا يَبِيعَ مِنْ أَوْلَادِ نَخِيلِ هَذِهِ الْقُرَى وَدِيَّةً حَتَّى تُشْكِلَ أَرْضُهَا غِرَاساً. وَ مَنْ كَانَ مِنْ إِمَائِي اللَّاتِي أَطُوفُ عَلَيْهِنَّ لَهَا وَلَدٌ أَوْ هِيَ حَامِلٌ فَتُمْسَكُ عَلَى وَلَدِهَا وَ هِيَ مِنْ حَظِّهِ فَإِنْ مَاتَ وَلَدُهَا وَ هِيَ حَيَّةٌ فَهِيَ عَتِيقَةٌ قَدْ أَفْرَجَ عَنْهَا الرِّقُّ وَ حَرَّرَهَا الْعِتْقُ.

نامه 24 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=504

بخش اول: توصیه‌های اخلاقی به ماموران زکات

(دستور العمل امام به مأموران جمع آورى ماليات در سال 36 هجرى) ما بخشى از اين وصيت را آورديم تا معلوم شود كه امام اركان حق را به پا مى داشت و فرمان به عدل صادر مى كرد، در كارهاى كوچك يا بزرگ، با ارزش يا بى مقدار. 1. اخلاق اجتماعى كارگزاران اقتصادى: با ترس از خدايى كه يكتاست و همتايى ندارد حركت كن. در سر راه هيچ مسلمانى را نترسان، يا با زور از زمين او نگذر، و افزون تر از حقوق الهى از او مگير. هر گاه به آبادى رسيدى، در كنار آب فرود آى، و وارد خانه كسى مشو، سپس با آرامش و وقار به سوى آنان حركت كن، تا در ميانشان قرار گيرى، به آنها سلام كن، و در سلام و تعارف و مهربانى كوتاهى نكن. سپس مى گويى: «اى بندگان خدا، مرا ولىّ خدا و جانشين او به سوى شما فرستاده، تا حق خدا را كه در اموال شماست تحويل گيرم، آيا در اموال شما حقّى است كه به نماينده او بپردازيد»؟ اگر كسى گفت: نه، ديگر به او مراجعه نكن، و اگر كسى پاسخ داد: آرى، همراهش برو، بدون آن كه او را بترسانى، يا تهديد كنى، يا به كار مشكلى وادار سازى.

و من وصية له (علیه السلام) كان يكتبها لِمَن يستعمله على الصدقات: [قال الشريف: و إنما ذكرنا هُنا جُملا ليعلم بها أنه (عليه السلام) كان يقيم عمادَ الحق، و يشرع أمثلة العدل، في صغير الأمور و كبيرها و دقيقها و جليلها.] انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ؛ فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَى الْحَيِّ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْيَاتَهُمْ، ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ. ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لِآخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ، فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ؟ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا، فَلَا تُرَاجِعْهُ، وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ، فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ.

نامه 25 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=505

بخش اول: اخلاق کارگزاران نظام اسلامی

(نامه به برخى از مأموران ماليات كه در سال 36 هجرى براى فرماندار اصفهان مخنف بن سليم فرستاده شد).(1) 1. اخلاق كارگزاران مالياتى: او را به ترس از خدا در اسرار پنهانى، و اعمال مخفى سفارش مى كنم، آنجا كه هيچ گواهى غير از او، و نماينده اى جز خدا نيست. و سفارش مى كنم كه مبادا در ظاهر خدا را اطاعت، و در خلوت نافرمانى كند، و اينكه آشكار و پنهانش، و گفتار و كردارش در تضاد نباشد، امانت الهى را پرداخته، و عبادت را خالصانه انجام دهد. و به او سفارش مى كنم با مردم تند خو نباشد، و به آنها دروغ نگويد، و با مردم به جهت اينكه بر آنها حكومت دارد بى اعتنايى نكند، چه اينكه مردم برادران دينى، و يارى دهندگان در استخراج حقوق الهى مى باشند.

و من عهد له (علیه السلام) إلى بعض عُمّاله و قد بَعثه على الصدقة: [آمُرُهُ] أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ فِي سَرَائِرِ أَمْرِهِ وَ خَفِيَّاتِ عَمَلِهِ، حَيْثُ لَا [شَاهِدَ] شَهِيدَ غَيْرُهُ وَ لَا وَكِيلَ دُونَهُ. وَ [آمُرُهُ] أَمَرَهُ أَلَّا يَعْمَلَ بِشَيْءٍ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ فِيمَا ظَهَرَ فَيُخَالِفَ إِلَى غَيْرِهِ فِيمَا أَسَرَّ، وَ مَنْ لَمْ يَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلَانِيَتُهُ وَ فِعْلُهُ وَ مَقَالَتُهُ فَقَدْ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ أَخْلَصَ الْعِبَادَةَ. وَ [آمُرُهُ] أَمَرَهُ أَلَّا يَجْبَهَهُمْ وَ لَا يَعْضَهَهُمْ وَ لَا يَرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلًا بِالْإِمَارَةِ عَلَيْهِمْ، فَإِنَّهُمُ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْأَعْوَانُ عَلَى اسْتِخْرَاجِ الْحُقُوقِ.

نامه 26 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=506

بخش اول: حسن خلق و عدالت کارگزاران

(نامه به فرماندار مصر، محمد بن ابى بكر، هنگامى كه او را در آغاز سال 37 هجرى به سوى مصر فرستاد).(1) 1. اخلاق اجتماعى: با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هايت، و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم، به تساوى رفتار كن، تا بزرگان در ستمكارى تو طمع نكنند، و ناتوان ها در عدالت تو مأيوس نگردند. زيرا خداوند از شما بندگان در باره اعمال كوچك و بزرگ، آشكار و پنهان خواهد پرسيد، اگر كيفر دهد شما استحقاق بيش از آن را داريد، و اگر ببخشد از بزرگوارى اوست.

و من عهد له (علیه السلام) إلى محمد بن أبي بكر (رضي الله عنه) حين قلَّدَه مصرَ: فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ، وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ، وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ، وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ، حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ، وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ؛ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ الْكَبِيرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَةِ، فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ، وَ إِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَكْرَمُ.

نامه 27 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=507

بخش اول: پاسخ به ادعاهاى دروغین معاویه

(جواب نامه معاويه: كه يكى از نيكوترين نامه هاى امام است كه پس از جنگ جمل در سال 36 هجرى نوشته شد). 1. افشاى ادّعاهاى دروغين معاويه: پس از ياد خدا و درود نامه شما رسيد، كه در آن نوشتيد، خداوند محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را براى دينش برگزيد، و با يارانش او را تأييد كرد، راستى روزگار چه چيزهاى شگفتى از تو بر ما آشكار كرده است تو مى خواهى ما را از آنچه خداوند به ما عنايت فرمود، آگاه كنى و از نعمت وجود پيامبر با خبرمان سازى داستان تو داستان كسى را ماند كه خرما به سرزمين پر خرماى «هجر» برد(1) يا استاد خود را به مسابقه دعوت كند. و پنداشتى كه برترين انسان ها در اسلام فلان كس، و فلان شخص است(2) چيزى را ياد آورده اى كه اگر اثبات شود هيچ ارتباطى به تو ندارد، و اگر دروغ هم باشد به تو مربوط نمى شود، تو را با انسانهاى برتر و غير برتر، سياستمدار و غير سياستمدار چه كار است. اسيران آزاد شده(3) و فرزندانشان را چه رسد به تشخيص امتيازات ميان مهاجران نخستين، و ترتيب درجات، و شناسايى منزلت و مقام آنان هرگز خود را در چيزى قرار مى دهى كه از آن بيگانه اى، حال كار بدين جا كشيد كه محكوم حاكم باشد. اى مرد چرا بر سر جايت نمى نشينى(4) و كوتاهى كردن هايت را به ياد نمى آورى و به منزلت عقب مانده ات باز نمى گردى برترى ضعيفان، و پيروزى پيروزمندان در اسلام با تو چه ارتباطى دارد تو همواره در بيابان گمراهى سرگردان، و از راه راست روى گردانى.

و من كتاب له (علیه السلام) إلى معاوية جواباً. [قال الشريف: و هو من محاسن الكتب]: أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ أَتَانِي كِتَابُكَ تَذْكُرُ فِيهِ اصْطِفَاءَ اللَّهِ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) لِدِينِهِ وَ تَأْيِيدَهُ إِيَّاهُ لِمَنْ أَيَّدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ؛ فَلَقَدْ خَبَّأَ لَنَا الدَّهْرُ مِنْكَ عَجَباً إِذْ طَفِقْتَ تُخْبِرُنَا بِبَلَاءِ اللهِ تَعَالَى عِنْدَنَا وَ نِعْمَتِهِ عَلَيْنَا فِي نَبِيِّنَا، فَكُنْتَ فِي ذَلِكَ كَنَاقِلِ التَّمْرِ إِلَى هَجَرَ أَوْ دَاعِي مُسَدِّدِهِ إِلَى النِّضَالِ؛ وَ زَعَمْتَ أَنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ فِي الْإِسْلَامِ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ، فَذَكَرْتَ أَمْراً إِنْ تَمَّ اعْتَزَلَكَ كُلُّهُ وَ إِنْ نَقَصَ لَمْ يَلْحَقْكَ ثَلْمُهُ؛ وَ مَا أَنْتَ وَ الْفَاضِلَ وَ الْمَفْضُولَ وَ السَّائِسَ وَ الْمَسُوسَ، وَ مَا لِلطُّلَقَاءِ وَ أَبْنَاءِ الطُّلَقَاءِ وَ التَّمْيِيزَ بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ الْأَوَّلِينَ وَ تَرْتِيبَ دَرَجَاتِهِمْ وَ تَعْرِيفَ طَبَقَاتِهِمْ؟! هَيْهَاتَ، لَقَدْ حَنَّ قِدْحٌ لَيْسَ مِنْهَا وَ طَفِقَ يَحْكُمُ فِيهَا مَنْ عَلَيْهِ الْحُكْمُ لَهَا. أَ لَا تَرْبَعُ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ عَلَى ظَلْعِكَ وَ تَعْرِفُ قُصُورَ ذَرْعِكَ وَ تَتَأَخَّرُ حَيْثُ أَخَّرَكَ الْقَدَرُ؟ فَمَا عَلَيْكَ غَلَبَةُ الْمَغْلُوبِ وَ لَا ظَفَرُ الظَّافِرِ؟ [فَإِنَّكَ] وَ إِنَّكَ لَذَهَّابٌ فِي التِّيهِ، رَوَّاغٌ عَنِ الْقَصْدِ.

نامه 28 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=508

هشدار به مخالفان حکومت حق

(نامه به مردم بصره، در سال 38 هجرى آنگاه كه معاويه قصد توطئه در بصره را داشت). هشدار به مردم بصره: شما از پيمان شكستن، و دشمنى آشكارا با من آگاهيد. با اين همه جرم شما را عفو كردم، و شمشير از فراريان برداشتم، و استقبال كنندگان را پذيرفتم، و از گناه شما چشم پوشيدم، اگر هم اكنون كارهاى ناروا، و انديشه هاى نابخردانه، شما را به مخالفت و دشمنى با من بكشاند، سپاه من آماده، و پا در ركابند. و اگر مرا به حركت دوباره مجبور كنيد،(1) حمله اى بر شما روا دارم كه جنگ جمل در برابر آن بسيار كوچك باشد، با اينكه به ارزش هاى فرمانبردارانتان آگاهم، و حق نصيحت كنندگان شما را مى شناسم، و هرگز به جاى شخص متّهمى، انسان نيكوكارى را نخواهم گرفت، و هرگز پيمان وفاداران را نخواهم شكست.

و من كتاب له (علیه السلام) إلى أهل البصرة: وَ قَدْ كَانَ مِنِ انْتِشَارِ حَبْلِكُمْ وَ شِقَاقِكُمْ مَا لَمْ تَغْبَوْا عَنْهُ؛ فَعَفَوْتُ عَنْ مُجْرِمِكُمْ وَ رَفَعْتُ السَّيْفَ عَنْ مُدْبِرِكُمْ وَ قَبِلْتُ مِنْ مُقْبِلِكُمْ؛ فَإِنْ خَطَتْ بِكُمُ الْأُمُورُ الْمُرْدِيَةُ وَ سَفَهُ الْآرَاءِ الْجَائِرَةِ إِلَى مُنَابَذَتِي وَ خِلَافِي فَهَا أَنَا ذَا قَدْ قَرَّبْتُ جِيَادِي وَ رَحَلْتُ رِكَابِي، وَ لَئِنْ أَلْجَأْتُمُونِي إِلَى الْمَسِيرِ إِلَيْكُمْ لَأُوقِعَنَّ بِكُمْ وَقْعَةً لَا يَكُونُ يَوْمُ الْجَمَلِ إِلَيْهَا إِلَّا كَلَعْقَةِ لَاعِقٍ، مَعَ أَنِّي عَارِفٌ لِذِي الطَّاعَةِ مِنْكُمْ فَضْلَهُ وَ لِذِي النَّصِيحَةِ حَقَّهُ، غَيْرُ مُتَجَاوِزٍ مُتَّهَماً إِلَى بَرِيٍّ وَ لَا نَاكِثاً إِلَى وَفِيٍّ.

نامه 29 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=509

پند و هشدار به معاویه

نسبت به آنچه در اختیار داری از خدا بترس، و در حقوق الهی که بر تو واجب است اندیشه کن، و به شناخت چیزی همت کن که در ناآگاهی آن معذور نخواهی بود، همانا اطاعت خدا، نشانه های آشکار، و راههای روشن. و راهی میانه و همیشه گشوده، و پایانی دلپسند دارد که زیرکان به آن راه یابند، و فاسدان از آن به انحراف روند، کسی که از دین سر باز زند، از حق رویگردان‏شده، و در وادی حیرت سرگردان خواهد شد، که خدا نعمت خود را از او گرفته، و بلاهایش را بر او نازل می‏کند، معاویه اینک به خود آی، و به خود بپرداز! زیرا خداوند راه و سرانجام امور تو را روشن کرده است. اما تو همچنان به سوی زیانکاری، و جایگاه کفرورزی، حرکت می‏کنی، خواسته های دل تو را به بدیها کشانده، و در پرتگاه گمراهی قرار داده است، و تو را در هلاکت انداخته، و راههای نجات را بر روی تو بسته است.

فاتق الله فیما لدیک، وانظر فی حقه علیک، وارجع إلی معرفة ما لا تعذر بجهالته، فإن للطاعة أعلاماً واضحةً، وسبلاً نیرةً، ومحجةً نهجةً، وغایةً مطلبةً، یردها الأکیاس، ویخالفها الأنکاس، من نکب عنها جار عن الحق، وخبط فی التیه، وغیر الله نعمته، وأحل به نقمته. فنفسک نفسک! فقد بین الله لک سبیلک، وحیث تناهت بک أمورک، فقد أجریت إلی غایة خسر، ومحلة کفر، فإن نفسک قد أولجتک شراً، وأقحمتک غیاً، وأوردتک المهالک، وأوعرت علیک المسالک.

خطبه -59 نهج البلاغه

https://janat1.ir/nahjolbalagheh/?id=510


از

معرفی نهج البلاغه


سرفصل اصلی

حکمت های نهج البلاغه


خطبه های نهج البلاغه


نامه های نهج البلاغه

تقویم و اوقات شرعی


حدیث روزانه


حکمت روز



برنامه های مجمع

آمار بازدید و محتویات