این رقص جنون قسمت هر بی سروپانیست

جز شور حسین بن علی در سر ما نیست

دیوانه ای از روضه گذر کرد و به خود گفت

دیوانه تر از سینه زنان درد و جهان نیست

انتظار دشوار است ،ای بهار ما برگرد

ای فراتر از خورشید سوی شهر ما برگرد

 اسمان این عالم اسیر ظلمت ها

ای ظلال جاری ای چشمه صفا برگرد

محرّم آمد و ماه عزا شد

عزای شهدای کربلا شد

محرّم ماه عشق و غم و اندوه

سر خورشید روی نیزه ها شد

ما از غم هجر فاطمه گریانیم

بشکسته دل از فراق او نالانیم

ای وای کزین داغ جگر سوز و گداز

اندر همه عمر یکه و حیرانیم

ای گل یاس کبودم فاطمه

ای همه داروندارم فاطمه

بعد هجرت ای بهار آرزو

تا قیامت در رکودم فاطمه

در تمام علماء شهره به تقوا شده است

و مراجع همگی صاحب فتواشده ان 

هر کجا کار گره خورد میان روضه

متوسل به نخ چادر (زهرا )شده ان 

امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد
امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد

این مریم مقدس طاهاست، زینب است
این یادگار ام ابیهاست، زینب است

با نام نبی بکن مزین سخنت

تا خالق جان بیمه کنت جان و تنت

ای آنکه زعاشقان قرآن هستی

خوشیوی کن از نام محمد دهنت

از روز ازل عشق تو در دل جاشد

در آل علی منصب تو سقا شد

گر مستم و مجنون و هوایی اقا

تقصیر تو شد بس که رخت زیبا شد

بی چتر نجات هوا پریدن ممنوع

عاشق نشده جامه دریدن ممنوع

با خط طلا بر در جنت حک شد

بی حب علی ورود اکیدا ممنوع

من آن طفلم که از غمها خمیدم

صدای سیلی دشمن شنیدم

به شب بینن خسوف مه ولی من

خسوف ماه را در روز دیدم

السّلام ای شاه دشت کربلا

السّلام ای همرهان باوفا

اربعین آمده ام ای شاه دین

پا به پای عاشقان دل غمین

مرقد تو بوی جنّت می دهد

هر دلی را وقف هیئت می کند

قسمت خلق جهان کن یاحسین

کربلا ای مهربان نور دو عین

مهر تو بر دل من افتاده است

در عزایت قلب و جانم می شکست

کربلا یادآور یاران توست

پیکر صد پاره و عریان توست

روزی که بلد شدم نام الله

لا حول ولا قوه الا بالله

گشتم کتب سر الهی دیدم

هر خط ورق نوشته یا ثارالله