قرارشد بروی با شتاب برگردی
قرار بود که با مشک آب برگردی
شبیه رود به صحرا زدی عمو جانم
نبینم اینکه شبیه سراب برگردی

به نام آب، به نام فرات نام شما
 من آفریده شدم كه كنم سلام شما
 نوشته‌اند به روی جبین ما دو نفر
 شما غلام حسین و منم غلام شما

به یاد ساقی و مشک و علم امشب پریشانم
میان کف العباس و حرم امشب پریشانم
شبیه بیت های محتشم امشب پریشانم
مرا دریاب تشنه آمدم ... امشب پریشانم

نام تو هست ذکر لبهای رقیه وقت خواب
مشــک تــو بـــوده تمـــام آرزوهای رباب
ای برادر می کنند بعد تو غارت خیمه ها را
دخترم را می زنند و می برند گوشواره ها را

ای تیر تو راقسم به جان کمانت بیخیال مشک
ای تیر حرفت چیه با من بزن بیخیال مشک
ای تیر کاری به کار مشک من نداشته باش
بگذار برسد آب به اصغر من بیخیال مشک

او کودک ارباب ولی شیخُ الائمه است

دشمن شده از جامِ میِ معرفتش مست

خوردند بزرگان همه در بحث به بن بست

پیش پسر شاه خراسان شده اند پست

عالم همه پست و پسر فاطمه بالاست

یک عمر شدم نوکرش، آنقدر که آقاست

از نسل علیّ و نوه ی حضرت موساست

مولام رضا، او علیِ اکبرِ مولاست

گرخوب شوداگر که بد هم بد نيست

حاجت دهدت يا ندهد هم بد نيست

چون بعد رضا نهم امام است جواد

هشتت گرو نه بشود هم بد نيست

هستند کریمان دو عالم سرخوانت

یکبار نخورده است گره کیسه ی نانت

اصلا حرم شاه خراسان حرم توست

هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت

دست و دل باز از سر و رویش مشخص میشود

یک جواد از خلق و از خویش مشخص میشود

دائم الذکری که دائم از خدا دم می زند

از دل حساس و حق گویش مشخص میشود

در راه رسیدن به تو دل از نفس افتاد

آهویِ فراری شده از پنجه ی صیاد

گفتی که بگیر از دل دریای جوادم

برخیز بیا قرعه به اقبال تو افتاد

نور چشم رضایی آقا جان

من خودم را گدات می دانم

"یا جوادالائمه ادرکنی"

پای باب الجواد می خوانم

اى جهان ريزه خوار خوان عطاى تو جواد

اى ز جود تو كرم گشته گداى تو جواد

من چه گويم به مديحت كه به قرآن كريم

گفته در آيه ‏ى تطهير خداى تو جواد

پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش

پسری اشک فشان است به حال پدرش

پدری جام شهادت به لبش بوسه زده

پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش

خورشید سپهر رهبری پیداشد

احیا گر فقه جعفری پیداشد

تبریک به مهدی که به عالم امشب

رخسار اما عسکری پیداشد . . .