بانک اشعار دوبیتی اهل بیت علیهم السلام

برای درج دوبیتی های خود اینجا ضربه بزنید

گل ، بوی بهشت را ز احمد دارد

گل ، بوی بهشت را ز احمد دارد

این بوی خوش از خالق سرمد دارد

گـویند که گـل عطـر محمد دارد

نور و شعف از وجود احمد دارد

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=774

تدارک بخش عدل و اعتدال

همان احمد که سرمستان سرمد

بخواننـدش ابــوالقــاسم محمــد

محمد میم و حاء و میم و دال است

تدارک بخش عدل و اعتدال است

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=773

امشب در رحمت به سماوات شده باز

از بام و در کعبه به گردون رسد آواز

کامشب در رحمت به سماوات شده باز

بت های حرم در حرم افتاده به سجده

ارواح رسل راست هزاران پر پرواز

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=772

برپا شده جشن باشکوهی

شد ورد زبان ثنای قرآن

از مرحمت خدای قرآن

برپا شده جشن باشکوهی

در محفل ما برای قرآن

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=771

فرمان رسالت محمد

افراشت لوا، رسول امجد امروز

بر مسند دین نشست احمد، امروز

از بهـر هدایت بشـر صـادر شد

فــرمان رســالت محمد، امروز

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=770

ای رشک بِهشت

مهر را روشنی از روی تو افروختن است

ماه را حسن ز رخسار تو آموختن است

گُل به پیش گُل رخسار تو ای رشک بِهشت

همچو خاری است که شایسته آن سوختن است

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=769

ای پادشاه عالم

ای پادشاه عالم عشقت به سینه دارم

در قاب سینه ی خود عکس مدینه دارم

دارم ولایت تو ، در دل محبت تو

سر مست جام عشقم ، در شام بعثت تو

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=768

لولک لمــا خلقـــت الافلاک

از عرش برین همیشه تا دامن خاک

پیوسته رسد سروشی از قادر پاک

کای مــایه امیــد دو عــالم احمد

لولک لمــا خلقـــت الافلاک

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=767

تو اولین روشنگری

تو سروران را سروری , رهبران را رهبری

تو از تمــام انبیا هم بهتــری هم برتــری

تو کشتی توحیـــد را هم ناخدا هم لنگری

تو اولیــن روشنگری تو آخرین پیغمبری

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=766

آتش هجران

سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم

دل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم

گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضا

گاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم

آرزویم به جهان دیدن روی پسر است

سوختم ، سوختم از آتش هجران چه کنم

پروانه غریبی

https://janat1.ir/poem/id=765

زندان بلا

کاشکی از او خبری را به پسر می بردن

که برای پدرش خون جگر می بردن

همه از غصه ی زندان بلا بی خبرن

لااقل کاش به معصومه خبر می بردن

پروانه غریبی

https://janat1.ir/poem/id=764

باب الحوائج

غمت دانم هزاران دسته بوده
تنت موسی بن جعفر خسته بوده
تو را باب الحوائج خوانده‌اند چون
که عمری در به رویت بسته بوده

پروانه غریبی

https://janat1.ir/poem/id=763

مهیب

بدان معصومه جان بابا غریب است
رضا جان بی تو این دل بی شکیب است
به بالینم نیایید ای عزیزان
که جای من سیه چالی مهیب است

پروانه غریبی

https://janat1.ir/poem/id=762

دشنام

همه عمرم به زندان‌ها سپر شد
نگاهم ماند بر ره بی اثر شد
مرا زنجیر و غل از پا نینداخت
ز دشنام عدو عمرم به سر شد

پروانه غریبی

https://janat1.ir/poem/id=761

الهی

کاش رضایم برسد در برم
تا که شود مرحمِ چشمِ ترم
پای به غل، عقده و خون در گلو
وای الهی نرسد مادرم

پروانه غریبی

https://janat1.ir/poem/id=760

از

اشعار دو بیتی اهل بیت

تقویم و اوقات شرعی


حدیث روزانه


حکمت روز



تقویم شیعه

برنامه های مجمع

آمار بازدید و محتویات