بانک اشعار دوبیتی اهل بیت علیهم السلام

برای درج دوبیتی های خود اینجا ضربه بزنید

یا علی جان

یا امیر المومنین علیه السلام

هر بار رفته ای تو به معراج ،دیدنش

او  روزِ ِ بعد ، دست  پُر  از  راه  آمده 

تا قابِ قوسْ، رفته نبی کو که بنگرد 

اکنون  به ِ قابِ  قوسِ  تو  اللّه  آمده

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1638

یا امیرالمومنین

یا امیر المومنین علیه السلام

ما برای جستجوی تو ،به هر ره تاختیم

چنگ ها  بر  دامن  ذات  خدا  انداختیم

آنقدر  رفتیم  در  این  وادی  بی  انتها

عاقبت دیوانه گشتیم و تو را نشناختیم

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1637

یا حسین غریب

یا ابا عبد الله الحسین علیه السلام

سینه ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود

کی سزاوار فشار چکمه ای خونخوار بود

مادرت می دید با نیزه به پهلویت زدند

این مواسات تو بهر ضربه ی مسمار بود

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1636

6

یا رقیه خاتون

یا رقیه خاتون سلام الله علیها
........

تا که  سر را  برایم  آوردند 

خواستم خم شوَم تو را بینم 

با دو دستم چو جستجو کردم

یادم آمد  که  من  نمی بینم

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1635

رقیه جان

یا رقیه سلام الله علیها

تا اینکه نشان دهند زورِ خودشان 

در  قافله ات  رقیه  پیدا  کردند

چون صورت او شبیه مادر بوده

نامرد تر  از  مغیره  پیدا  کردند

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1634

حسین جان

حسین جان..

ای که در دست خودت رزقِ فراوان داری
تا قیامت به لبم نام حسین جان جاری

من به مهر و کرم و لطف تو ایمان دارم
اربعین داغ حرم بر دلمان نگذاری...

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1633

منزل به منزل

منزل به منزل کوفه را تاشام رفتیم

با کاروانی خسته و بی حال رفتیم..

از زیر سنگ و بارش دشنام رفتیم..

تنها برای ماندن اسلام رفتیم..

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1632

عالمی شد پریش

می زند شام ,  خنده بر آهم

مثل کوفه ست شاید اینجا هم

بس که ناله می کنم هرشب

عالمی شد پریش از آهم

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1631

تنهاترين ستاره

با اضطراب آمد و با التهاب رفت

كوچكترين شهيده كه غساله‏اى نداشت

وقتى كه از بساط گلويش گلايه كرد

آهى به سينه داشت، ولى ناله‏اى نداشت

رفت از شب خرابه و تشييع هم نشد

تنهاترين ستاره كه دنباله‏اى نداشت

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1630

زهرای سه ساله

پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم

ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم

گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله

مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1629

صورت نیلی

از داغ غمت بر آسمان دادم رفت

ازغصه ی تو به عرش فریادم رفت

آن شب که به خواب صورتت را دیدم

از صورت نیلی شده ام یادم رفت

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1628

یاس سه ساله

می آیم با شمیــم زخــم لاله

به دستم خون اوراق سه ساله

چهل بار از کتابی سرخ خواندم

مصیبت نامه ی یاس سه ساله

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1627

در و دیوار

یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است

سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم

احساس کردم صورتم آتش گرفته است

خود را میان یک در ودیوار دیدم

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1626

داغ مدینه

یک لحظه دید عمه مرا ، اشکباره شد

داغ مدینه در دل زارش دوباره شد

نامرد سیلی اش دو هدف داشت همزمان

هم گوشواره رفت، هم گوش پاره شد!

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1625

ببین سیلی چه کرده صورتم را

بیا بشنو پدرجان صحبتم را

غم تو بُرده از کف طاقتم را

دوچشم خویش را یک لحظه وا کن

ببین سیلی چه کرده صورتم را

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1624

از

اشعار دو بیتی اهل بیت

تقویم و اوقات شرعی


حدیث روزانه


حکمت روز



برنامه های مجمع

آمار بازدید و محتویات