بر حنجــر خون، نــوای عشقی زینب

دلداده و جــان فــدای عشقـی زینب

در بهت سکوت کوفه، در ظلمت شام

پیغامبــرِ خــدای عشقــی زینب

بدر سپهر عصمت و ایثار زینب است

اذن دخول در حرم یار زینب است

مستور سلاله اطهار زینب است

اذن دخول در حرم یار زینب است

شمس حجاب گنبد دوار زینب است

منصوره نرفته سردار زینب است

نه تنها زینب از دین یاوری کرد

به همت کاروان را رهبری کرد

به دوران اسارت با یتیمان

نوازشها به مهر مادری کرد

درودهــای خدا بر تـــو پرستار

که هستی ناجی و دلسوز بیمار

ادامه می دهی راه کسی را که

هست الگوی صبر و عشق و ایثار

کسی که وقت سحر سخت کوش و بیدار است

فرشته ایست که نام خوشش پرستار است

سلامتــی وجـــودش بخواهــم از یـــزدان

یقین که حافظ او، ذات پاک دادار است

ای لباس سپید فرشتگان بر تن

قلب برکف به عشق بیماران

روز تـــو روز یــــاس سپیـد

روز عشق و ایثار، روز امید و نوید

زینب که محبّتش به دلها همه است                       

از شوق ولادتش به لب زمزمه است

تا دید جمال او پیمبر گفتا:                         &n

مثل غزل مثل سپیده مثل آبی

آیینه ای صبحی تو جان آفتابی

پاکی صبوری مهربانی باصفایی

تو یک پرستاری تو یک مفهوم نابی

چادر خاکی نشان مادری زینب است

ارث زهرا صورت نیلوفری زینب است

خط فکرم بر گرفته از دمشق و کربلاست

هرچه دارم از دعای مادری زینب است

از صبر تو زینب (س) همه عالم شده حیران

با نــام تو زینب (س) همه دلــها شده گـریان

از غــصّــه و غــم هاي تـــو اي عــمّــه سادات

بـــــر شـــيفتــگانت هـــمه دنـــــياسـت خرابات

زینب اگر نبود امامت تمام بود

شکر خدا که سایه او مستدام بود

بعد از حسین پایه گذار قیام بود

او خشم ذوالفقار علی در نیام بود

زینبی هستم خدائی می کنم

من ز عدوانش جدائی می کنم

او خودش گفته که با یک گوشه چشم

مشهدی را کربلائی می کنم

هر که به هر جا رسد از کرم زینب است

بوی خوش کربلا از حرم زینب است

طیّ زمان ها نرفت یک اثر از پرچمش

ملک سلیمان که نیست ، این علم زینب است

مرا ميان سپاهت حساب كن بانو

گداي خان حسينت خطاب كن بانو

بـراي آنـكـه بـگويـي تـو كـيـستـي بي بي

مـيـان ظـلـمـت شب آفـتـاب كـن بـانو

ما از اهالی حرم و یارِ زینبیم

ما هم گدا و سائل دربار زینبیم

مثل علی که حیدر کرار مصطفی است

مرد نبرد و حیدر کرار زینبیم