بانک اشعار دوبیتی اهل بیت علیهم السلام

برای درج دوبیتی های خود اینجا ضربه بزنید

یا رقیه خاتون

یا رقیه جانم... 

پایش ز دست آبله آزار می کشد 
   از احتیاط دست به دیوار می کشد 

در گوشه ی خرابه کنار فرشته ها 
   با ناخنی شکسته ز پا خار می کشد

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1700

یا رقیه

بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش

من مثل زهـرا مــادرت آزار دیدم

یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است

سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم


شهادت حضرت رقیه بنت الحسین علیه السلام
تسلیت

❤️❤️

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1699

زندگی بی تو در این قافله سخت است پدر

گذر عمر در این مرحله سخت است پدر

دخترت تشنه ی اشک است ولی باور کن

گریه کردن وسط هلهله سخت است پدر.

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1698

6

یا رقیه

هَرگِز نَرَود زِ سينہ مان يـادِ " رقیه  "

ضَربُ المَثل مهربانی و آه " رقیه " 

هر ڪس بہ كَسے خـوش است در زندِگے اَش

ما هَم بہ " رقیه " خوشيـم و کرم "رقیه"

❤️❤️

کهنسال

https://janat1.ir/poem/id=1697

سوگ حسن

در سوگ حسن جهان سیه می پوشد

در سینه، دل از داغ حسن می جوشد

از سوز و ماتم دومین امام معصوم

هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1696

داغ امام حسن

بس که پر بود دلش از غم و رنج و محن

طشت خون هم جگرش سوزد از داغ حسن

همه در غربت آن نور دو عین گریه کنید

 باید از داغ حسن مثل حسین گریه کنید 

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1695

آتش به دلم  

جگر صبر کباب بود از صبر حسن

 گریه ممنوع بود بر سر قبر حسن

نه فقط شعله داغش زده آتش به دلم  

قبر بی شمع و چراغش زده آتش به دلم

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1694

تیر باران

ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنید  

 بر آل علی این همه عصیان مکنید

گر لاله نریزید به تابوت حسن  

شرمی ز رسول، تیر باران نکنید

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1693

 تابوت و تن و کفن

روزی که شرار ظلم افروخته شد

یک بار دگر حاصل دین سوخته شد

از بعد شهادتش حسن را از تیر  

 تابوت و تن و کفن به هم دوخته شد

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1692

صلح او تفسیر عاشورا بود

مدینه مات از داغ حسن بود  

طشتی پر از خون باغ حسن بود

از پاره های دل، غم او را بخوانید  

 وز صلح او تفسیر عاشورا بخوانید

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1691

خانـه‌ام قتلگـه

من جگر پاره زهرایم و پاره جگرم

 همه را یارم و خود از همه مظلوم‌ترم

خانـه‌ام قتلگـه و یـار ستمگر قاتل  

 سوخته از شرر زهر، ز پا تا به سرم

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1690

لکه های سرخ

سایه ی دستی میان قاب چشمان ترش

چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش

رنگ خون پاشیده بر آیینه ی احساس او

لکه های سرخ روی گوشوار مادرش

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1689

گرد غم

عالم امروز پر از ماتم و رنج و محن است

گرد غم بر سر هر محفل و هر انجمن است

این چه شور است که بر پا شده در ارض و سماء

این چه سوز است که در سینه هر مرد و زن است

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1688

 دشمنت هم نبود ناامید از کرمت

ای شررهای غمت گشته شمع حرمت

 دشمنت هــم نبــود ناامیـد از کرمت

تـو جگـر پـاره زهرایی و پاره جگری

 بعد زهـرا و علی از همه مظلوم‌ تری

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1687

پرپر شدن گل

باز هم موسم پرپر شدن گل آمد

باز هم فصل فراق گل و بلبل آمد

آسمان دل ما ابرى و بارانى شد

دیده را موسم اشک و گهرافشانى شد

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1686

از

اشعار دو بیتی اهل بیت

تقویم و اوقات شرعی


حدیث روزانه


حکمت روز



برنامه های مجمع

آمار بازدید و محتویات