بانک اشعار دوبیتی اهل بیت علیهم السلام

برای درج دوبیتی های خود اینجا ضربه بزنید

خواهری نیست اینجا کنارم

قرار است امشب شود طوس، مشهد

شود قبله‌گاه غریبان مزارم

اگر چه غریبی شبیه حسینم

ولی خواهری نیست اینجا کنارم

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1807

بیت کرب و بلایش

به دعبل بگو شعر کامل شد اینجا

«و قبرٍ بطوس»ی که خواندم برایش

بگو این نفس‌های آخر هم اشکم

روان است از بیت کرب و بلایش

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1806

روضه‌ی مادر

از آن زهر بی‌رحم پیچیده‌ام من

به خود مثل زهرای پشت در از درد

شفا بخش هر دردم از بس که خواندم

در آن لحظه‌ها روضه‌ی مادر از درد

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1805

5

آبی بزن کوچه‌ها را

اباصلت آبی بزن کوچه‌ها را

به یادِ سواری که با ذوالفقارش

بیاید سحر تا بگردند دورش

خراسان و یاران چشم انتظارش

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1804

معلوم بود رفتنی است

ابری سیاه، چشم ترش را گرفته بود

زهری توان مختصرش را گرفته بود

معلوم بود از وَجَناتش که رفتنی است

یعنی که رُخصت سفرش را گرفته بود

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1803

یافاطمه ذکر لبش

آقایمان آمد عبا روی سرش بود

رنگ کبودی بر تمام پیکرش بود

در کوچه یاد ماجرای کوچه افتاد

یافاطمه یافاطمه ذکر لبش بود

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1802

خوش بحالت!

خوش بحالت! پسری مانده برایت، مولا

قوّت بال و پری مانده برایت، مولا

خوش بحال پسرت، هست سرت در بر او

خوش بحالت که سری مانده برایت مولا

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1801

لحظه ی آخر پسرت می آید

حجره بسته است برادر، چه سرت می آید

چه کسی بر بدن محتضرت می آید

خواهرت نیست اگر، مانده برایت پسری

شکر حق، لحظه ی آخر پسرت می آید

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1800

سرفه، نفس، سرفه، نفس!

از نفس های تو اندوه و غمت می ریزد

هر قدم، عمر تو پای قدمت می ریزد

هی نفس، سرفه، نفس، سرفه، نفس، وای چقدر

پاره پاره جگر از بازدمت می ریزد

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1799

لخته ی خون جگرت

این عبایی که کشیدی به سرت یعنی چه

این قد خم شده و مختصرت یعنی چه

کاخ مأمون چه به روز دل تو آورده

روی لب، لخته ی خون جگرت یعنی چه

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1798

مثل زهرای پیمبر

چه قدر، جان برادر به زمین می افتی

ای عزیز دل خواهر به زمین می افتی

تو علی هستی و در کوچه بسمت حجره

مثل زهرای پیمبر به زمین می افتی

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1797

خواهرش وقت عزا حقّ تقدم دارد

یک دلم رو بسوی قبله ی هشتم دارد

یک دلم میل حریم حرم قم دارد

خواستم روضه بخوانم ز برادر، دل گفت

خواهرش وقت عزا حقّ تقدم دارد

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1796

جگرم پاره شده

وای مادر مددی کن جگرم می‌سوزد

که نه تنها جگرم پا به سرم می‌سوزد

زهر اثر کرده به زانو و ستون فقرات

جگرم پاره شده تا کمرم میسوزد

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1795

تمام بسترم آتش گرفته

از داغ زهر پیکرم آتش گرفته است

گویی تمام بسترم آتش گرفته است

تر میکند لبان مرا کودکم ولی

از تشنگی، لب ترم آتش گرفته است

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1794

جگر پاره پاره سوخت

بر آه آهِ من جگر سخت خاره سوخت

بر وای وای من دل سنگ ستاره سوخت

همچمون کبوتران ز عطش بال می زنم

لب تشنه ام ،دلم ،جگر پاره پاره سوخت

محسن بلنج

https://janat1.ir/poem/id=1793

از

اشعار دو بیتی اهل بیت

تقویم و اوقات شرعی


حدیث روزانه


حکمت روز



برنامه های مجمع

آمار بازدید و محتویات