ابریم و در هوای تو باران گرفته ایم 

نام حسین (ع) آمد و جان گرفته ایم 

عطر سیب حَرَمَت دل ز دلَم بُرده حُسین

حَسرت دیدڹ صَحنَت به دلَم مانده حُسین

کلید قفل مشکل هاست عباس

به مردی شهره ی دنیاست عباس

به دشت کربلا آرامش دل

 برای زینب کبری ست عباس

بود بدر منیر هاشمیون

که زیباتر ز هر زیباست عباس

گرفتارم گرفتارم اباالفضل

گره افتاده در کارم اباالفضل

دعایی کن، دوباره چند وقتی ست

هوای کربلا دارم اباالفضل

اللهم الرزقنا الکربلا...
یا اباالفضل العباس

گفتم حسین قفل دلم ناگهان شکست
بغض گلوی مأذنه وقت اذان شکست

با خطبه اش به کوفه نشان داده خواهرت
زینب نخورده است در این امتحان شکست

در کنج قفس پر زدنم را چه کنم ؟

زنجیر اسارت به تنم را چه کنم ؟

رویای حرم رفتنم آقا خوب است ...

کابوس حرم نرفتنم را چه کنم ؟ ...

علی حقیقی

آنکـه ما را بر صراط حـق هدایت میکند
چارده قرن است بر دلها حکومت میکند

عشق بیماریست یک بیمـاری فوق جـنون
هرکه گوید یا حسین بر او سرایت میکند

.

ای فرات ای رود پر جوش و خروش
موج کمتر زن چنین ؛ قدری خموش

نهر باشد نامت ای دریا صفت
خشک گردی کاش ای بی معرفت

ساقی ما را خجل کردی فرات ؟؟
فاش میگویم که نامردی فرات

هرزمانی که دلم یاد شـــما می افـــتد
گذر زندگی ام ســمت خدا می افــــتد

این چه سری است که هرگاه مسافر داری
بازهم اسم من گمشــــده جا می افــــتد

#اربعین_نزدیک_است...

لرزان نمی شویم به بادی که می وزد
به ریشه های حب تو وصلیم،محکمیم

حاتم کجا و سفره احسان تان کجا
ما جیره خوار سفره ارباب حاتمیم

فرقی نمیکند که چه هستیم یا که ایم
ماهرچه هست شیعه گیت رامصمیم

مولااااااااااا...

نام تو زینت دنیاست خدا می داند

نقش انگشتر زهراست خدا می داند

یا حضرت ابوتراب

ای شاه نجف فدای لطف و کرمت

جانم به فدای چارگوش حرمت

کی می شود از لطف بگویی یک بار

بعد از نجفم کربوبلا می برمت

بیمارها دارالشفا را می شناسند
اینجا تمام دردها را می شناسند

هر کس که رفته کربلا،از این حرم رفت
با نام مشهد، کربلا را می شناسند

مولای محبوبم حسین❤️

من که هرشب نامتان را برده ام پس خواهشا

صبح محشر که می آید نام من را هم ببر

اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا

التماست میکنم این جمع را با هم ببر

شـاعر شده ام تا ڪہ قلـم بردارم
از قلـب مبارڪ تو غـم بردارم

"آقا" تو براے من دعا ڪن ڪہ فقط
در راه رضـاے تو قـدم بردارم

ندارم از ملامت کسی به جز تو واهمه

نوشتم این سروده را به سوز و اشک و زمزمه

به اصل حرف تا رسم گذشتم از مقدمه

قسم به آن دمی که می‌روی به سمت علقمه

قسم به لحظه‌ای که می‌روی بقیع فاطمه

به "مجتبی" عنایتی به جان*مجتبی* بیا