عمریست که دم به دم ، علی می گوید .

درحال نشاط و غم ، علی می گویم .

تا حال علی گفتم ، انشا الله .

تا آخر عمر هم ، علی می گویم ،

در راه علی اگر هلاکم سازند 

بر عرش روم چو زیر خاک سازند 

گویند که نا پاک میر نام علی 

من نام علی برم که پاکم سازند 

خواهی که گناه جرم تو فوت شود

یا سنگ معاصی تو یاقوت شود

دائم به اولی و دومی لعنت کن

تا مهدی فاطمه دعاگوت شود

با نام حسن به سینه ها گل بزنید

با اشک به درگاه او پل بزنید

فرمود هر زمان که گرفتار شدی

بر دامن ما دست توسل بزنید

بارها گفته ام و بار دگر میگویم

من حسینی شده دست امام حسنم

خدایا  امد م  با  دست  خالی

تودانی حال من باشد چه حالی

سیه رویم  سیه رویم سیه روی

بده از رحمتت  بر من مجالی

خدیا  در رهی وا مانده ام  من

نمی دانم  کجا جا مانده ام  من

رهم را با چراغی روشنی بخش

تو میدانی که  تنها مانده ام من

خدایامن اسیر نفس خویشم

ترحم کن تو بر حال پریشم

اگر از رحمتت دستم نگیری

بگیرد جان من را زهر نیشم

اسم شمیر علی آید همه الفرار

رجزهای علی شنوند سرها الفرار

۱۱۰مرتبه گو در همه حال 

همه دشمنات بدون سر الفرار

دلم را درد و غم اکنده دارد              غم دردم مرا شرمنده دارد        بابا . ازاین نامردمان یک دم بپرسن                 مگر اشک یتیمان خنده دارد